آخرین اشعار

زندگی با ملال ذاتی

زندگی را با ملال ذاتی اش
دوست دارم با غم افراطی اش

لحظه های درهم بیم و امید
اشک های با تبسم قاطی اش

توپ بازی… خنده های بچه ها
کودکی و کفش تاتی تاتی اش

کوکِ دلتنگِ صدایِ مادرم
پشتِ چرخِ کوچکِ خیاطی اش

حرفهایِ فلسفیِ خواهرم
فکرهایِ غالبا سقراطی اش

با برادر، گفتن از غربت… که بود
دوری و دلتنگی ام، سوغاتی اش…

قبضِ آب و قبضِ نان و قبضِ جان
قرضِ بابا و غمِ اقساطی اش…

در بساط درهمش دارد ولی
روزِ خوش در روزگار آتی اش

دوست دارد این به تنهایی دچار
زندگی را با ملالِ ذاتی اش…

شناسنامه