گم میشوی در بین این آدم فروشی ها
محکوم خواهی ماند در این غم فروشی ها
حراج خواهی شد درین دنیای مردانه
در دست های مخفی مریم فروشی ها
نامت حرام و جسم زیبایت، کبود و زخم
پیدا شدی در کوچه های سَمفروشی ها
شاید زمان از یاد خواهد برد نامت را
شاید جهان…، درگیر و دارِ کم فروشی ها
نام ترا با واژه ها فریاد خواهم زد
شال ترا بر چوبه ی پرچم فروشی ها
من یک زنم از جنس تو، با من بخوان آواز
فردا بیا به کافه مرهم فروشی ها