آخرین اشعار

شناس نامه‌ی زن افغان

از همان روز که از دامن مادر آمد
از همان ساعت که دایه دم در آمد

از همان لحظه که چیزی در گوشش خواندند
خواهر و مادر و ناموس و سیاسر آمد

او که «محبوب» ترین هست به پای نامش
«ه» اضافه شد و در جنس دوم درآمد

به لبش خشک شد «آ»، مدرسه اش معبد شد
معنی ی دوست به یادش گل پرپر آمد

خشم و خون پنجره ای را به نگاهش آویخت
کودکی طی شد و خونی از صنوبر آمد

بال بسته ز قفس تا قفسی دیگر رفت
سایه ای رفت از سر سایه ی دیگر آمد

زنده گی چشم به در دوختن دایم شد:
چه کسی آمد خانه، چه کسی برآمد؟

شناسنامه