سبو

دیوانه شدم تا که چشیدم ز سبویت
لا حول و لا قوة الاّ گل رویت

برخیز، زمین تشنه ی یک جرعه نماز است
ای کوثر بی چون و چرا آب وضویت

یک دشت شهیدان تماشای تو هستند
برّنده تر از تیغ عدو برقِ گلویت

آهوی دل وحشی ما رام کسی نیست
در دام کسی نیست مگر پیچک مویت

ما مشت غباریم که در باد حوادث
امّید نبستیم به غیر از سر کویت

شناسنامه