جهنم است، جهنم نه نیمروزان است
گلوی کوچه چو دلهای کینهتوزان است
به هر کرانه که بینی کفن فروشانند
که گفته است که این شهر جامهدوزان است؟
لباس زال، سزاوار پیکرش بادا!
کنون که رستم ما نيز از عجوزان است
سلام باد ز ما کاشفان آتش را
که روز اول جشن کتاب سوزان است