دیوار

دریچه‌ها
به دیوار باز نگشتند و
نگاه‌ها
چاله‌های عمیق شد
بر چهره مرد
دلوهای تشنه!
از چاه‌ها
سبک برخاستند و
کلاف زندگی
در چرخش خشک چرخ چاه‌ها
گیج شد
دلوها
همیشه به آهنگ ناموزون مرگ
رقصیدند و
من همیشه دلوهای تشنه را
گریستم!

شناسنامه