شمارۀ کوپن تازه یک صد و پنج است
و سهم هر سه نفر یک حلب غم و رنج است
من و سکوت نمکگیر یکدگر هستیم
و دستسوز در این کاسه تا به آرنج است
مگر خدا به حالت معمول بازگرداند
شرایط دل من را که سخت بغرنج است
و خاطرات مرا پوست کند از سر
خلاصۀ همۀ خاطرات نارنج است
هزار واژه برای سرودنش باید
که آشنای قدیمی خودش غزلسنج است
بیا دوباره من و شعر و تو سهتا بشویم
که سهم هر سه نفر باز یک حلب رنج است