آخرین اشعار

سفر

برای مسافرین اربعین

سفر شروع شد از تو، سفر ادامه‌ی توست
سفر رساندن پیغام و عکس و نامه‌ی توست

همین که راه بیفتی شوند همراهت
گل و درخت که دنباله های جامه‌ی توست

دوباره شب حرکت می کنیم و یک کارم
برای همسفرم خواندن چکامه‌ی توست

درون کوپه مرا مرد بامیانچی گفت
که درد سر همه جا از شناسنامه‌ی توست

برایم از سفرش گفت قصه هایی را
که دردناک تر از کشتن شمامه‌ی* توست

بنفشه ها چه لگدمال می شوند آنجا
هزاره ها خبر تلخ روزنامه‌ی توست

برای عاشق راهت، نه جان، نه سختی راه…
و عشق زنده تر از پیش، از اقامه‌ی توست

*شمامه: یکی از دو تندیسی که در بامیان تخریب شد.

شناسنامه