کوچه خالی بود…

آفتابی از گریبان سحر افتاده بود
نقش گام یک مسافر در سکوت جاده بود

نغمۀ نسل چکاوک های عاشق از درخت
مثل احساس بلند آشنایی ساده بود

آدمی از امتداد ساحل یک خسته گی
دستهایش را به روی موج دریا داده بود

شامگاهان در سرود سرخ آتش بار بار
زنده گی شاید عبور مرغ آتش زاده بود

کوچه خالی بود اما دورتر از بی کسی
نقش گام یک مسافر در سکوت جاده بود

شناسنامه