نشستهام سرِ قبرم، سرِ مزارِ خودم
و گریه میکنم از دست روزگارِ خودم
زبانِ سُرخ و سرِ سبز، ماجرا این است
فتاده در بغلم نعش سربهدارِ خودم
کسی نسوخت دلش از غریبْرفتنِ من
منم فقط که عزادار و سوگوارِ خودم
نه بیم دارم از این رفتن و حساب و کتاب
نه هم به فکر رهامانده کاروبارِ خودم
من و زمین خراسان و ناخلفها، آه!
فقط همین، نگران دِه و دیارِ خودم
دو بندْ گاتِ۱ اَوِستا، دو سورهی قرآن
بخوان اگر گذرت شد سرِ مزارِ خودم
۱. گاتها یا گاهان یا گاثاها؛ قدیمیترین بخش اَوِستاست که کلام وحی است و از زبان خود زرتِشت پیامبر، که از دستبرد و تحریف روزگار در امان مانده است. گاتها کلامیست بسی آهنگین و فخیم که اگر به دور از تعصب کور خوانده شود به آنچه گفته شد پی خواهید برد؛ به ویژه این که در صورت عرضهی آن به قرآن، ناهمگونی و تعارضی میان آن دو نخواهید یافت.