ساختم خانهای به دوشِ باد، مسکنی در مسیر طوفانها
پسرم روی ابر خوابیده، دخترم در زلالِ بارانها
ساختم خانهای درون صدا، خشتهایش بلوغِ عاطفهها
خانهای از گل و پرنده و رنگ، غرق در انحصارِ گلدانها
پشتِ سر دیوِ اَهرن اهریمن، پیش رویم اهورهی مزدا
و شش اَمشاسْپَندْ۱ در دو طرف ـ خانه دارم میانِ یزدانها ـ
اینکه همسایهی خدایانم سبب رشک مردم است اما؛
خودم این را قشنگْ میدانم، اوفتادم میانِ میدانها
یکطرف ناخدای تاریکی، یکطرف نیز ایزدِ خورشید
تا چه خواهد شد آفریدهی من در نبردِ خدا و شیطانها
پسرم لیک فارغ از جنگ است، چشم دارد به رقص یک حوری
خویش را شاهِ باد میخوانَد، شاهِ کاووسها، سلیمانها
دخترم پیک صلح و عشق و رفاه؛ پس از آن یک نبرد، سوی خاک ـ
میرود تا که آشتی بدَهد بین شیطان، خدا و انسانها
خانهی من بهشت رویایم، دخترم قول داده: میآیم!
پسرم رو به کوهْ آرام است، مستْ نی میزنند چوپانها
1. شش فرشته یا ملک مقربِ اهورامزدا: بهمن، اردیبهشت، شهریور، سپندارمذ، خرداد و امرداد. در اَوِستا به گونهی «اَمشهسپَتَه» آمده که جاویدانِ مقدس معنی میدهد.