غزلی به تهماسبی خراسانی
عکس تو در قاب و نگاهت سمت دیوار
سویم نگاهی کن برای آخرین بار
مانند ماهی تشنهام چون نیست حوضی
مهتاب زیبا اندکی آبی به من آر
شعری چه کار آید مرا وقتی تو باشی
لبهای تو شعر اند و دستان تو گیتار
شور غزلهای تو را احساس کردم
وقتی نهادم سر میان حلقهی دار