آخرین اشعار

های‌ و‌ هو

اگر چه خنجر تهدید بر گلوی من ا‌ست
هزار جاده گل سرخ رو‌به‌روی من‌ است

بده به دست من ای ‌دوست، ارغنون مرا
بخوان ترانه که هنگام های‌و‌هوی من‌ است

دلم عطش‌زده‌تر از تمام بادیه‌هاست
دریغ از این‌همه آتش که در سبوی من‌ است

از این دریچه، که باز است رو به تنهایی‌
دقایقی‌ است که با خویش گفت‌وگوی من‌ است

گرفت و کُشت کسی روز پیش روح مرا
دلم هنوز هراسان به جست‌وجوی من‌ است

اگر به رغم تو‌اَم در دل آرزوست هنوز
قسم به عشق! که مرگ من آرزوی من‌ است

شناسنامه