روز دهم

دوباره موج نو از دجلهٔ کهن جاری ست
درخت و رود و زمین را صلای بیداری ست

محرم آمد و روی شیارهای زمین
دوباره خون خدا سخت گرم گل‌کاری است

که گفته نام تو در یادها نخواهد ماند
که گفته حرف تو بیحاصل است و تکراری ست

رسیده روز دهم، آه باز هم چه کسی
در این معادله آماده هواداری ست؟

خیانت است که از چشم ابر می بارد
و غارت است که در مسند علمداری ست

سهام دار زر و زور گشته‌اند همه
نماد دین و امام و پیمبر ابزاری ست

نشان و رایت خورشید بر زمین افتاد
تمام پنجره در پردهٔ ریاکاری است

ولی هنوز در این روزگار رنگارنگ
دلم به یاد تو آمادهٔ عزاداری ست

شناسنامه