آخرین اشعار

بنشین!

سری که خم نشدی! التماس من! بنشین
به تختِ بختِ مدام آس و پاس من بنشین

یکی دو ثانیه شاگرد نوربندم باش
تمام درس تویی در کلاس من بنشین

اشاره‌های شما پشت نیمکت کم نیست
خوشم که پرت شود هی حواس من بنشین

هلاک خلق عجیبت شدم که رفته به اسپ
قیام می‌کنی از هر قیاس من بنشین

حروف اول نامت نقوش اسلیمی است
به قدر چند گره بر لباس من بنشین

برای مستی گنجشک‌‌ها گل آوردم
غروب‌ها لب گلدان یاس من بنشین

چروک چادر ما را به دست می‌گیری:
کجا معلم غم‌ ناشناس من بنشین؟!

شناسنامه