در پرانتز این جهان
آتشفشانی ام
كه قانون تروریسم را به فاز سوم می برد
بمباردها
چشم را در هیجان خیابان چال می كنند
تکه ای از من
بر گرده ی بادها اتراق كرده
مثل سایه ی دزدی
كه از صخره ی آفتاب گیر
ذهن عصر تابستانی را درگیر كرده باشد
سربازهای احتیاط را
در كاسه ی هراسی
آب می دهم
بیرون زده از شكستگی استخوان ام
بیرون زده از شلوارهای بریده ام
افتاده
روی تكه سیمان های معترض
در خیابانی
كه چاله بمب هایش
از درخت های اورشلیم
سربلند تر اند
ای پرانتز های بسیار!
تركش دخیل در قلب ام
جغرافیای این وطن كوچك را ترمیم خواهند كرد