ممیزی کتاب و اندیشه در سایه افراط و تفریط فرهنگی افغانستان

دکتر شمس قدم‌آبادی در یادداشت اختصاصی برای ایراف نوشت: افغانستان که روزگاری چهارراه تمدن‌ها و خاستگاه اندیشه و فرهنگ خراسان بزرگ بود، امروز زیر سایۀ سیاست‌های محدودیت‌زای طالبان در عرصه کتاب و اندیشه گرفتار افراط و تفریط شده است؛ مسیری که نه با مقتضیات عصر دیجیتال همخوانی دارد و نه اجازه می‌دهد این کشور جایگاه تاریخی و تمدنی خود را بازیابد.
ممیزی کتاب و اندیشه در سایه افراط و تفریط فرهنگی افغانستان

افغانستان در طول تاریخ خود همیشه سیر نوسان را میان فرصت و تهدید طی کرده است. موقعیت جغرافیایی کشور که آن را در چهارراه تمدن‌ها قرار داده، بستری برای دادوستد اندیشه و فرهنگ قرار داده است. اما در کنار آن، ساختارهای سیاسی ناپایدار و دخالت‌های بیرونی باعث شده تا این فرصت‌ها در اکثر دوران‌ها به تهدید تبدیل شوند. امروز نیز در شرایطی قرار داریم که تجربه‌ تاریخی افغانستان با واقعیت‌های جهان معاصر در تعارض قرار گرفته و این مسئله نیازمند بازاندیشی جدی است.

اگرچه قرار گرفتن در چهارراهی تمدن از گذشته‌ای دور برای افغانستان هم فرصت ایجاد نموده و هم تهدید؛ اما در عین حال فرصت‌ها با درخشش خاص نتایجی به بارآورده که در رأس آن نقش آفرینی در شکل دهی به فرهنگ چند هزار ساله خراسان بزرگ بوده، هر چند تهدیدات آن در دهه‌های گذشته نیز بیش از فرصت‌ها چهره خود را به روی کشور گشوده است. افغانستان با سقوط جمهوریت به یکباره با فضای بسته‌ فرهنگی مواجه شد که شاید مشابه آن کمتر در این سرزمین دیده شده باشد. از مصادیق بارز آن مقوله کتاب و اندیشه است که در این کشور در دوره جمهوریت سیر تصاعدی قابل ملاحظه‌ای پیدا کرد و با این وجود به دلیل عدم استمرار آن، آسیب‌های گسترده‌ای به این موج تصاعدی وارد ساخت؛ تا جایی که اندیشمندانی چند مجبور به ترک این کشور شدند. همزمان با آن کتابخانه‌های زیادی که در دوران کوتاه عمر خود، محل نشو و نمای نسل نوی افغانستان به شمار می‌آمدند؛ هم با محدودیت‌های تأسف باری مواجه شدند که حداقل در دنیای امروز قابل توجه نیست.

ممیزی کردن کتاب در عصر دیجیتال و انفجار اطلاعات، جز بی حیثیت ساختن سیاست‌های حاکمیتی، چیز دیگری به دنبال نخواهد داشت؛ حتی اگر این عصر هم نبود، کشوری محصور در خشکی با سابقه قاچاق گسترده انسان، مواد مخدر و سلاح از کشورهای همجوار به افغانستان و بالعکس، می‌بایست تصمیم گیران را به این نتیجه می‌رسانید که نمی‌توان اولاً جلوی اندیشه را گرفت و ثانیاً مانع از ورود واقعی کتاب به کشوری همچون افغانستان شد. چنانچه کسی بخواهد کتاب به افغانستان بیاورد؛ با زمینه قاچاق و فساد اداری که از گذشته در این کشور حکمفرما بوده؛ کار چندان دشواری نخواهد بود؛ اما از سوی دیگر تنها با فشار دادن یک دکمه و لمس یک صفحه؛ میلیون‌ها کتاب با زبان‌های مختلف و موضوعات متفاوت بسان یک کتابخانه دیجیتال در دسترس دنبال کنندگان قرار خواهد گرفت.

در پیش گرفتن سیاست‌‌های محدودیت‌زا و انحصاری؛ نه تنها ثمری به دنبال نخواهد داشت بلکه در حریص کردن مخاطب نقشی مهم ایفا خواهد نمود. اکنون اما خطر دیگری بیخ گوش متصدیان امر قرار گرفته و آن این است که حتی مخاطبان کتاب هم در پی بوجود آمدن شرایط خاص؛ تحت تأثیر نوعی بی انگیزگی مفرط قرار گرفته اند. فضای مجازی در تمام دنیا سهم قابل توجهی از کتابخوانی و فرهنگ اندیشه سالم و عمیق را بلعیده اما در افغانستان علاوه بر آن؛ مولفه‌های فقر و یأس این روند را دو چندان ضریب داده است.

جامعه‌ای که می‌توانست مولد اندیشه، فرهنگ و نگاه نو در کشورهای شرقی و حتی اقصی نقاط دنیا باشد؛ اکنون به بنگاهی از اندیشه‌های اسلامی با تفسیر خاص و خشک و محدودیت آفرین تبدیل شده که در صدد ترویج اندیشه‌های جهادی با راهبردهای سیاسی است. افراط و تفریط در این قصه قاتل شکوفایی اندیشه در افغانستان بوده، هست و خواهد بود و حداقل تا میان مدت گمان آن نمی‌رود که شهد چرخشی قابل ملاحظه در این سیاست از سوی طالبان بود.

در افغانستان کنونی، اعمال محدودیت‌های گسترده بر حوزه کتاب و اندیشه نه تنها با مقتضیات عصر دیجیتال سازگار نیست، بلکه سبب فاصله‌گیری بیشتر جامعه از حاکمیت خواهد شد. افغانستان برای بازیابی جایگاه تاریخی و تمدنی خویش ناگزیر است سیاست‌های فرهنگی متوازن و آینده‌نگر اتخاذ نماید. تداوم محدودسازی، جامعه را بیش از پیش به سمت یأس و بی‌انگیزگی سوق داده و زمینه را برای تضعیف سرمایه‌های فکری و انسانی کشور فراهم خواهد ساخت.

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
این مطلب را مزین به نظرات ارزشمند خود بفرماییدx