سیزده سال پیش، در یکی از روزهای معمولی در محله جورجتاون واشنگتن، ابیگیل آدمز گرینوی ــ هنرمند نقاش و مجسمهساز ــ با فروشگاهی کوچک و رنگارنگ مواجه شد که سرنوشتش را دگرگون کرد. پشت ویترین، صدایی غریب و پرشکوه به گوش میرسید؛ موسیقیای از سرزمین افغانستان که با وجود ناآشنایی زبانی، مستقیماً با قلب او سخن گفت.
ابیگیل میگوید:
«هرگز موسیقی افغانستان را نشنیده بودم، اما همان لحظه اول، چیزی درونم تکان خورد. کلمات را نمیفهمیدم، اما احساس را کاملاً درک میکردم.»
این تجربه آغاز رفتوآمدهای مکرر او به آن فروشگاه و آشنایی با مسعود عمری بود؛ نوازنده چیرهدست طبله و خوانندهای چندزبانه که سالها در سنت موسیقی کلاسیک هند و افغانستان شاگردی کرده و به مقام «گورمانی» رسیده بود.
ابیگیل، که تا آن زمان در دنیای هنرهای تجسمی غرق بود، تصمیمی جسورانه گرفت: آموختن موسیقی افغانستان. او نقاشی و مجسمهسازی را کنار گذاشت و با پشتکار به یادگیری سازهای دشواری چون طبله و هارمونیوم پرداخت؛ مسیری که کمتر زن غربی در آن قدم گذاشته است.
او میگوید:
«در آغاز حتی نمیدانستم چگونه باید کنار ساز بنشینم، اما مسعود با صبوری تمام، نهتنها تکنیک، بلکه احساس نهفته در هر نت را به من آموخت.»
تحول ابیگیل تنها به موسیقی محدود نشد. او سبک زندگیاش را نیز دگرگون کرد: پوشیدن لباسهای سنتی افغانستان، تزئین خانه با قالیهای دستباف، علاقه به غذاهای محلی و حتی رنگآمیزی ماشینش با رنگهای شاد و بومی.

در ادامه، ابیگیل و مسعود گروه موسیقی «طبله برای دو نفر» را بنیان نهادند؛ گروهی که اجراهایش بدون نت و بر پایه اعتماد و حافظه شکل میگیرد. مسعود همزمان طبله مینوازد، آواز میخواند و شعرها را به یاد میآورد، در حالی که ابیگیل با هارمونیوم یا طبلههای کوچک او را همراهی میکند.
ابیگیل میگوید:
«میخواستم موسیقی را زندگی کنم، نه صرفاً بنوازم. این هنر برای من مأموریتی است برای زنده نگهداشتن صدایی که در افغانستان امروز خاموش شده است.»
با بازگشت طالبان در سال ۲۰۲۱ و ممنوعیت موسیقی، بسیاری از هنرمندان افغان یا سکوت کردهاند یا مهاجرت. در چنین شرایطی، «طبله برای دو نفر» خود را نهتنها یک همکاری فرهنگی، بلکه نمادی از مقاومت هنری میداند.
ابیگیل باور دارد:
«موسیقی و هنر، کلید هویت یک فرهنگاند. بدون آنها، چیزی عظیم خاموش میشود.»
امروز، اجراهای این گروه در فضای مجازی و میان مهاجران افغان و مخاطبان جنوب آسیا با استقبال چشمگیر روبهرو شدهاند. واکنشها از کابل تا دهلی، از لاهور تا واشنگتن، نشان میدهد که موسیقیشان توانسته مرزها را درنوردد.
ابیگیل میگوید:
«بزرگترین چالش من، پذیرفتهشدن در جامعه افغان بود. اما تلاش و عشق به این موسیقی، درهای بسیاری را گشود.»
او خود را نماینده افغانستان نمیداند، اما ایمان دارد که عشق و هنر میتوانند از هر مرزی عبور کنند. پیام موسیقیاش ساده اما ژرف است:
«هیچ سدی برای آموختن و آفرینش وجود ندارد.»