1. محمدحسنین هیکل
روزنامهنگار نامدار مصر
ـ بله، اهرام مصر پنج هزار سال پیش ساخته شد، شاهکار علم و هنر و معماری است… الان با همه امکانات صنعتی نمیتوانند مانند آن را بسازند. ما پنج هزار سال پیش بیوسیله آن را ساختیم… درون آن سراسر اعجاب و شگفتی است… ما آثار با شکوهی داریم: دره شاهان، معبد ابوسمبل، … ما در آن دوران در علم پزشکی پیشرفتهای شگفتانگیزی داشتیم؛ جراحی مغز انجام میدادیم و…
ظاهراً حرفهای هیکل به حاضران گران آمده بود. پرسیدند: شما همه پیشرفتهای مصر باستان را به حساب خودتان میگذارید! درحالی که آن مصریهای قدیم قبطی بودند. پس شما با این همه پیشرفتها چطور شد که همگی عرب شدید و زبان مادریتان عربی شد؟
هیکل بدون کوچکترین درنگ پاسخ داد: «برای اینکه ما یکی مثل فردوسی نداشتیم! … اگر ما هم مثل شما فردوسی داشتیم… الان زبان ما عربی نبود… فردوسی به شما زبان مادری، غرور ملی و همه چی داد… اگر او نبود… شما هم الان عرب بودید!»
2. عزالدین ابن اثیر جزری
مورخ و ادیب قرن ششم هجری (555-630ه.ق.)
در کتاب «المثل السائر فی ادب الکاتب و الشاعر» میگوید:
«شاهنامه فردوسی، قرآن فارسی و بلیغترین اثر در زبان فارسی است و مانند آن در عربی پدید نیامده است.»
3. ظهیرالدین فاریابی
قصیده سرای قرن ششم هجری (550- 598ه.ق.)
این تازه و محکم ز تو بنیاد سخن
هرگز نکند چون تو کسی یاد سخن
فردوس مقام بادت ای فردوسی
انصاف که نیک دادهای داد سخن
4. جلال خالقی مطلق
شاهنامهپژوه که به گفته خودش 50 سال درباره شاهنامه تحقیق و کار تحقیقی کرده است:
(در قدیم) هیچ شاعری بدون خواندن شاهنامه نمیتوانست شاعر شود، هم از نظر دانستن زبان فارسی و واژگان این زبان که در شاهنامه زیاد است و هم برای شناختن افسانههای زیبای آن که هم حافظه این افسانهها را به کار می برد و هم مولوی و هم سعدی…
5. جایگاه و مقام فردوسی و کتاب سترگ او شاهنامه نه برساخته ذهن و فکر انسان ملی گرای فارسی زبان قرن بیستم و بیست و یکم است، که اقرار صاحبان فکر و اندیشه و قلم در گذر زمان از چندین صد سال پیش تا اکنون بوده و است.
6. مقایسه فردوسی و شکسپیر
– هردو قله های بلند ادبیات جهان اند. یکی در جهان انگلیسی زبان و دیگری در جهان فارسی زبان.
– هردو شاعرند. یکی با حماسخه منظوم خودش زبان فارسی را از خاک به آسمان بلند میکند و دیگری با نمایشنامه ها و نوشته هایش زبان انگلیسی را به اوج زیبایی خودش می رساند.
– دوران فردوسی دوران اوج و اقتدار و شکوه زبان عربی و ضعف و کم جانی زبان فارسی است.
– دوران سکشپیر دوران رنسانس انگلستان و تکامل زبان انگلیسی است.
– شکسپیر با افزودن 1700 کلمه به زبان انگلیسی و خلق عبارتهایی همچون «بودن یا نبودن» ظرفیتهای زبان انگلیسی را گسترش می دهد. فردوسی با حفظ و انتقال لغتها و واژگان زبان پارسی سره به نسلهای بعد خدمت می کند. نزدیک به نود درصد کلمات شاهنامه پارسی است آن هم در 48 هزار بیت تا 60 هزار بیت شعر.
– فردوسی سند هویتی و فرهنگی جغرافیای فارسی را به نسلهای بعد ارائه می کند.
– تاثیر فرهنگی شاهنامه در سطوح مختلف مشهود است:
در سطح زبان؛ هم بر شاعران و هم بر داستاننویسان فارسی. هم بر ادبیات کلاسیک فارسی و هم بر ادبیات مدرن فارسی.
در سطح نقاشی و تصویرگری؛ مینیاتورهای تیموری و صفوی را در نسخههای مصور شاهنامه ببینید.
در سطح موسیقی، در سطح خوشنویسی، در سطح نقالی و پردهخوانی و شاهنامهخوانی. در فرهنگ عامه و فولکلوریک. نمود آن را در مثلهای عامیانه مردم افغانستان میتوان دید.
/آنچه در ویژهبرنامه گرامیداشت زبان و ادب فارسی و پاسداشت جایگاه فردوسی و شاهنامه در ادبیات فارسی گفتم./