چهارمین فیلم کوتاه نویسنده و کارگردان موفق مهاجر افغان «غلامرضا جعفری» به نام «سفیدکمرنگ» در اصفهان فیلمبرداری و سرانجام تولید شد.
غلامرضا جعفری در سال ۱۳۶۳ در از پدر و مادری افغان در استان اراک ایران به دنیا آمد و از آنجایی که افراد روزگار آن زمان(دهه ی شصت) آنچنان موفق به ادامه تحصیل نبودند، تنها توانست مدرک دیپلم بگیرد و پس از آن طبق معمول وارد بازار کار شد. تا اینکه در سال های ۱۳۸۲ و ۱۳۸۳ در تهران کلاس های آزاد فیلم نامه نویسی را شرکت کرد و توانست در انجمن سینمای جوان ایران راه یافته و بیشتر فعالیت کند.
شفقنا افغانستان طی گفت و گوی اختصاصی با غلامرضا جعفری این جوان هنرمند و کارگردان موفق مهاجرافغان در ایران در همزمان با به پایان رسیدن فیلمبرداری فیلم کوتاه «سفیدکمرنگ» با وی داشته که مشروح آن به شرح زیر می باشد:
-: کمی از خودتان و نحوه ورود به عرصه هنر سینما برای مخاطبین شفقنا بگویید.
من از سال ۹۰ به صورت جدی وارد عرصه فیلم و تئاتر شدم و این فعالیتها را از انجمن سینمای جوان ایران با ساخت فیلم «بومرنگ» آغاز کردم که در جشنواره فیلم اولی های تهران جایزه گرفت.
و به مرور فیلم های بعدی و دو تئاتر را کار کردم که اولین تئاترهای اجرای عموم در ایران بودند و هر کدام از فیلم هایم هم توانسته اند به جشنوارهای مختلف راه پیدا کنند و با موفقیت همراه بود.
-: از کجا و چطور علاقه مند به فیلم سازی و کار هنری شدید؟
در بخشی از زندگی در مکانی زندگی می کردیم که در مسیر آن یک ویدئو کلوپ هم بود البته فرد مسئول کلوپ در دانشگاه سوره مشغول به تحصیل بود و با تلاش بسیار زیادی توانستم که با آن آقا به یکی از صحنه های فیلم برداری رفته و مقداری از انواع فعالیت ها در این زمینه ی هنری را از نزدیک رؤیت کنم و از آنجا علاقه و جرقه ی شروع فعالیت های چند ساله ی اخیر و البته آینده ی بنده رقم خورد.
-: چگونه توانستید با وجود سختی ها و البته مسئله ی ترک تحصیل، در این زمینه فعالیت ها خود را ادامه دهید؟
از آنجایی که علاقه مندی ایجاد شده بود تصمیم من به گذاشتن وقت در این زمینه ایجاد شد و چون نمی دانستم از کجا باید شروع کرد، کلاس های آزاد فیلم نامه نویسی را شرکت کردم تا اینکه توانستم به انجمن خانه سینمای جوان راه یابم، در آزمون ورودی آن رتبه ۳۵ را کسب کردم و خوشبختانه فیلم سازی را تکمیل کرده و اکنون مدرک انجمن خانه سینمای جوان را دارا می باشم، برای پایان دوره باید یک فیلم ارائه می دادم که فیلم کوتاه «بومرنگ» تولید شد که مضمون این فیلم داستان بین خواهر و برادری است که در کوره های آجر پزی مشغول به کار و مقابله با حوادث تلخ زندگی هستند.
غلامرضا جعفری دورههای فیلمسازی را در انجمن سینمای جوان دفتر اصفهان آغاز کرد و در سال ۹۱ با ساخت اولین فیلم کوتاه خود با عنوان «بومرنگ» به مسئله مهاجرت و بازگشت پرداخت.
پس از آن فیلم «قهوه و چای سبز» را که به دیدی دیگر به مسئله مهاجرت از وطن پرداخت.
وی بعد از کسب تجربه ساخت دو فیلم کوتاه که جوایز متعددی را در جشنوارههای مختلف کسب نیز کسب کرد، اولین تئاتر مهاجرین افغانستانی را در تالار فرشچیان اصفهان بر روی صحنه برد که با سبک سورئال به موضوع جنگ و عشق پرداخت.
جعفری در اثر بعدی خود با عنوان «با احتیاط برانید جاده لغزنده است» با پرداختن به موضوع مشکلات مهاجرین نسل دوم سوم در مهاجرت فعالیتهای خود را ادامه داد.
وی در سال ۹۵ دومین تئاتر حرفهای مهاجرین با نام «دروغهای مقدس» را بر روی صحنه برد؛ که به موضوع مهاجرت گسترده به کشورهای غربی از دیدی دیگر پرداخت.
کارهای این کارگردان مهاجر افغان در ایران اغلب در جشنوارههای مختلف جهانی و داخلی راهیافته است که هرکدام جوایزی را به دنبال داشت.
آثار غلامرضا جعفری کارگردان جوان و خوش استعداد مهاجر افغانستانی در ایران تاکنون جوایز و افتخارات زیر را کسب کرده که برای یک مهاجر موفقیتی بسیار بزرگ محسوب می شود و نشان از تلاش و خستگی ناپذیری این هنرمند موفق هم وطن دارد.
- بهترین بازیگر زن برای فیلم بومرنگ جشنواره بسیج-اصفهان ۱۳۹۱
- بهترین فیلمنامه برای فیلم بومرنگ بسیج-اصفهان ۱۳۹۱
- مقام سوم بهترین فیلم برای فیلم بومرنگ جشنواره فیلم اولیها-تهران ۱۳۹۱
- نامزد بهترین تصویربرداری برای فیلم بااحتیاط برانید جشنواره سما-اصفهان ۱۳۹۴
- بهترین فیلمنامه برای فیلم بااحتیاط برانید جشنواره منطقه ای-اصفهان ۱۳۹۴
- بهترین کارگردانی برای فیلم قهوه و چای سبز جشنواره مهرگان-کابل ۱۳۹۴
- بهترین فیلم داستانی برای فیلم بااحتیاط برانید جشنواره خلیجفارس -ایران ۱۳۹۵
راهیابی فیلم به جشنوارهها:
- جشنواره اوزارک-آمریکا: قهوه و چای سبز، بااحتیاط برانید جاده لغزنده است
- جشنواره Golden frames بمبی-هندوستان: قهوه و چای سبز
- جشنواره A Long Week of Short Films شانگهای-چین: بااحتیاط برانید جاده لغزنده است
- جشنواره Ouarzazate International Film Festival برلین-آلمان: بااحتیاط برانید جاده لغزنده است
- جشنواره TMC London film festival لندن-انگلستان: قهوه و چای سبز
- جشنواره Cmovie Asia film festival سئول-کره جنوبی: بااحتیاط برانید جاده لغزنده
- جشنواره wiper film festival نیویورک-امریکا: قهوه و چای سبز، بااحتیاط برانید جاده لغزنده است
- جشنواره – Golden Sun مالت: قهوه و چای سبز، بااحتیاط برانید جاده لغزنده است
- ۳۲ مین جشنواره بینالمللی کوتاه تهران- ایران: بااحتیاط برانید جاده لغزنده است
- ۲ مین جشنواره بینالمللی فیلم مهرگان کابل-افغانستان: قهوه و چای سبز، بومرنگ
- جشنواره سما تهران-ایران: قهوه و چای سبز
- ۳۱ مین جشنواره بینالمللی کوتاه تهران-ایران: قهوه و چای سبز
-: فیلم کوتاه «سفیدکمرنگ» را شما با چه هدفی ساختید؟
بیان مشکلات و ناگفته های مردم کشورم چه در مهاجرت و چه در وطن به زبان هنر و از دیدی دیگر است و این دید در ساخت و تولید هر کاری زوایه خاص خودش را دارد و متناسب با زمان و حال هوای موضوع کمی تغییر میکند. این فیلم هم از این قائده مستثنی نبوده است.
-: در راه ساخت این فیلم با چه مشکلاتی روبرو بودید؟
کلا پروژه فیلم سازی از جرقه زدن ایده تا اتمام کار و نمایش آن مراحل زیادی راباید طی کند که هر کدام از آنها سختی ها و مشکلات خاص خودش را دارد. اینکه ایده ناب و خاص باشد و دغدغه مندی شما را نیز پوشش دهد در قدم اول مهمترین مسئله است.
مراحل نگارش و تدوین فیلم نامه آن ایده گرفتن مجوزهای لازم از ارگان های ذی صلاح و هماهنگی با تیم کاری و حرفه ای فیلم سازی از مراحل روتین و معمولی ساخت فیلم است.
در هر پروژه ما با چالش جدیدی روبرو میشویم که بعضی وقت ها واقعا غیر قابل حل به نظر میرسد. در این پروژه ما همکاری با هموطنان پشتو زبان را داشتیم که واقعا بارها پروژه را تا مرحله تغییر پلن کاری و تعطیلی پیش برد که خدا را شکر با تلاش ها فروان نمونه مناسب برای این فیلم را پیدا کردیم و پروژه به پایان رسید.
-: چه چیزی باعث این همه شور و شوق و انگیزه در وجود شما شده که با تمام سختی هایی که عالم مهاجرت مخصوصا زندگی در ایران دارد به سمت خلق آثار هنری رفتید و ادامه دادید؟
خوب دلایل زیادی دارم اول از همه علاقمندی من به مقوله هنر سینما و تئاتر است که از جذاب ترین هنر از هنرهای هفتگانه است. و اینکه خوب ما که در مهاجرت بزرگ شدیم مسائل و مشکلات زیادی را تجربه و لمس کردیم و از آنجایی که یک از این مشکلات نداشتن رسانه و جای برای گفتن این مشکلات بود. این بخش از هنر را برای رساندن صدای مردم کشورم مخصوصا مهاجرین به گوش سایر مردم به من کمک کرد تا هم مشکلات را بیان کنم هم به آنها از زاویه دیگری نگاه کنم و کمی دیدگاه ها را نسبت به مردم کشورم تغییر دهم، آن هم در دنیایی که همه رسانه ها اوضاع را به نفع مصالح و منافع خودشان نمایش میدهند و تفسیر و تعبیر میکنند مردم دنیا از واقعیت ها تصویری کاریکاتور می بینند.
-: در پایان توصیه شما به علاقمندان مهاجر به هنر سینما و تئاتر چیست؟
آدمی از هر جایی و از هر گوشه ای باید تلاش کند چه از طریق انجمن ها و چه از طریق تئاتر و دیگر فعالیت های هنری!
روزی همشهری های ما خواهند فهمید که نباید همدیگر را بکوبند و تیشه بر ریشه ی خود بزنند!
نباید همیشه و در هر کاری به جنبه ی مادی اثر توجه کرد. بیایید جمعی تشکیل دهیم که به آنها بفهمانیم سینما و تئاتر به چه معنا است.
بیایید زندگی کنیم ، زندگی نکنیم که باشیم!
آدمی فقط خدا نمی شود، پس هر چه بخواهد می شود ، بیایید تلاش کنیم که بدانند ما هم هستیم.
آموزش، مطالعه، تمرین و تجربه در عرصه است. هر کاری اگر علاقه نباشید امکان موفقیت و پشرفت در آن کار میسر نیست و البته فقط علاقمندی هم کفایت نمیکند آموزش های حرفه ای، مطالعه و تجربه همکاری هر چند کوچک به آنها کمک خواهد کرد که به مرور به سمت موفقیت قدم بر دارند.
گروه های هنری زیادی در گوشه و کنار در بین مهاجرین بوجود آمده است که این کمیت خوب است و از نظر من دو حسن دارد
اول کمیت به مرور کیفیت را هم به دنبال دارد و دیگر اینکه خوب از کنار هم گذاشتن کارهای مختلف کارهای خوب و حرفه ای بهتر مشخص میشود.