مصاحبه ی اختصاصی سایت بنیاد فرهنگی قلم سبز افغانستان با آقای غلامرضا جعفری کارگردان تئاتر “خدا کند انگورها برسد”
– آقای جعفری، سلام گرم خود و خوانندگان وبسایت را به شما تقدیم میداریم، لطف کنید در ابتدا خود را خدمت خوانندگان وبسایت ب.ف قلم سبز افغانستان معرفی کنید.
بسم الله الرحمن الرحیم. غلامرضا جعفری متولد سال 1363 اراک (ایران) هستم از آنجایی که افراد روزگار آن زمان(دهه ی شصت) آنچنان موفق به ادامه تحصیل نبودند، تنها تا دیپلم توانستم ادامه دهم و پس از آن طبق معمول وارد بازار کار و کسب درآمد شدم تا اینکه در سال های 1382 و 1383 کلاس های آزاد فیلم نامه نویسی را شرکت نموده و توانستم در انجمن سینمای جوان راه یافته و بیشتر فعالیت کنم. هفت سال است که متأهل هستم و نتیجه ی ازدواج و البته هدیه ی خداوند به من دختر شش ساله ام است.
– از کجا و چطور علاقه مند به فیلم سازی و کار هنری شدید؟
در بخشی از زندگی در مکانی زندگی می کردیم که در مسیر آن یک ویدئو کلوپ هم بود البته فرد مسئول کلوپ در دانشگاه سوره مشغول به تحصیل بود و با تلاش بسیار زیادی توانستم که با آن آقا به یکی از صحنه های فیلم برداری رفته و مقداری از انواع فعالیت ها در این زمینه ی هنری را از نزدیک رؤیت کنم و از آنجا علاقه و جرقه ی شروع فعالیت های چند ساله ی اخیر والبته آینده ی بنده رقم خورد.
– چگونه توانستید با وجود سختی ها و البته مسئله ی ترک تحصیل، در این زمینه فعالیت ها خود را ادامه دهید؟
از آنجایی که علاقه مندی ایجاد شده بود تصمیم من به گذاشتن وقت در این زمینه ایجاد شد و چون نمی دانستم از کجا باید شروع کرد، کلاس های آزاد فیلم نامه نویسی را شرکت کردم تا اینکه توانستم به انجمن خانه سینمای جوان راه یابم، در آزمون ورودی آن رتبه 35 را کسب کردم و خوشبختانه فیلم سازی را تکمیل کرده و اکنون مدرک انجمن خانه سینمای جوان را دارا می باشم، برای پایان دوره باید یک فیلم ارائه می دادم که فیلم کوتاه «بومرنگ» تولید شد که مضمون این فیلم داستان بین خواهر و برادری است که در کوره های آجر پزی مشغول به کار و مقابله با حوادث تلخ زندگی هستند.
– چه زمانی تئاتر را شروع کردید؟ در این باره توضیح دهید.
پس از این فعالیت های البته نه چندان بزرگ و یا شاید هم بزرگ، وارد کار تئاتر شده و شروع به کار کردم، در فعالیت های من بیشتر کارهای عملی وجود دارد، بیشتر در تدارکات (آکساسُور صحنه و….) مشغول بودم و سعی بر این بوده که تا جایی که می توانم از بزرگان شناخته شده در این زمینه تجربه گرفته و حرکت کنم.
باید دانست که تئاتر مقوله ای است که وقتی تکنسین کار نباشد، هر چیزی را به عنوان بدل می توان به مردم ارائه داد، اگر به تئاتر حرفه ای فکر کنید، در ابتدا باید از اداره ارشاد و فرهنگ شروع کنید تا به باز بینی و فروش بلیط برسید، خوشبختانه تئاتر «خدا کند انگورها برسند» اولین اثری است که توانست مجوز اجرای ده شب را کسب کرده و به علت مشکلات مالی و غیره هفت شب اجرا داشتیم. این کار زحمت تقریبی هشت ماهه بود که برای ما الزام به نتیجه رسیدن آن مهم بود، در این کار با سختی های بسیاری روبرو بودیم بخصوص مشکلات مالی را دارا بودیم، تا جایی که شخصاً حاضر به سرمایه گذاری از طریق سرمایه های زندگی شدم و تمام سختی ها را به جان خریدیم.
– جناب جعفری لطفاً در رابطه با افتخارات و همکاری های خود با دیگر هنرمندان مقداری شفاف سازی نمایید؟
همانطور که می دانید، کار خود را از بخش تدارکات در سینما و تئاتر شروع کردم تا جایی که می توان اثر آن را در کارها مختلف با آقای خان جانی (در کار سرشت)، کار با آقای میلاد آقا بزرگی، کار در فیلم “در قفس هیچ کسی کرکس نیست” و چند کار کوچک یا بزرگ دیگر که کلاً به تعداد هفده کار می رسد.
– لطفاً از افتخارات خود و جشنواره هایی که در آن شرکت داشته اید، صحبت کنید؟
فیلم «بومرنگ»:
- دیپلم افتخار و فیلم سوم – جشنواره فیلم اولی ها
- بهترین بازیگر زن – جشنواره بسیج هنرمندان
- مقام دوم در بخش فیلمنامه – جشنواره بسیج هنرمندان
- راه یافته به جشنواره کلن آلمان
- راه یافته به جشنواره حسنات
- راه یافته به جشنواره نماز همدان
- راه یافته به جشنواره مردمی عمار
- راه یافته به جشنواره کار ملی
فیلم کوتاه «قهوه و چای سبز»:
- راه یافته به جشنواره بین المللی فیلم کوتاه تهران
- راه یافته به جشنواره فیلم کوتاه مهرگان(کابل)
– شما تئاتر و سینما را چگونه می بینید و در اینباره چه نظری دارید؟
باز هم تأکید بر آن دارم که بدانید، تئاتر مقوله ای است که اگر تکنسین وجود نداشته باشد، می توان هر چیزی را به عنوان بدل به مردم نشان داد.
کشورهایی قدرتمند هستند که سینمای قدرتمندی دارند، ما نمی توانیم به درستی از حقوق خود دفاع کنیم اگر نسبت به سرنوشت و تصویر خود در رسانه ها، بی اهمیت باشیم، پس نباید شکوه ای برای ساخت سریال تلویزیونی “چهارخونه” را داشته باشیم.
– مضمون خود را در کارها و نمایش های خود چگونه و به چه دلیل انتخاب می کنید؟
همیشه خواسته ام که درد جامعه ی مهاجر فعلی را بیان کنم، من هیچ وقت نخواسته ام که فرهنگ را در قالب یک فیلم یا بازی اکشن و یا رمانتیک به مردم نشان بدهم.
من جامعه را مضمون اصلی خود قرار می دهم، شما چطور؟
بهتر است که به جای سی اثر، سه کار خوب داشت، این کلاس کاری بنده باعث شناخته شدن من شده است، مشکل جامعه ی فعلی ما در آنجا است متأسفانه هنوز به سطح فکر درست نرسیده ایم!
جامعه ی فعلی ما پر از دغدغه و مشکل است، من رسماً اعلام می دارم که روزی سینما و تئاتر را کنار خواهم گذاشت که دغدغه ای نداشته باشم. من عشق تصویر نیستم اما با قلم یک ارزش درست را وارد جامعه کردن، بیشتر برایم خوشایند است!
– به عنوان یک فرهیخته و البته یک هنرمند، خواسته ی شما از مردم چیست؟
درست فکر کردن!
ما همچنان با مشکل کمبود بازیگر زن روبرو هستیم، مشکل مکان تمرین را داریم، در کار جدید ما که عنوان فعلی آن “مردی که دندان های مصنوعی اش را با نان عوض کرد” است، همچنان سختی ها بیش از پیش است!
تئاتر بی حجابی و فقر فرهنگی نیست، تئاتر تضعیف دینی نیست!
باید حرکتی کرد، من به نوبه ی خود حرکت می کنم، شما چطور؟ و از کجا می خواهید شروع کنید؟؟؟؟
اگر شما یک تئاتر را می بینید، قطعاً تنها حاصل 10 درصد از تلاش ها را خواهید دید، ممکن است گران تمام شود، تا جایی که من از زندگی خود برای تئاتر انگور ها سرمایه گذاشتم. از ماشین شخصی تا پول پیش خانه ام!
– برنامه ی شما برای آموزش و همکاری با دیگر افراد چگونه است؟
در رابطه با بحث استعداد یابی باید متذکر شوم که من استعداد را در فردی جستجو می کنم که بخواهد با ارزش های نادرست از طریق تصویر مبارزه کند، از آنجایی که فیلم سازی یک کار گروهی است پس تکثر اعضاء قطعاً مفید خواهد بود حتی اگر کسانی باشند که علاقه مند به پیشرفت جامعه هستند، حاضر به آموزش رایگان برای آنها هستم. من اُمورات زندگی را بوسیله ی شغل های سخت و آسان دیگری میگذارنم اما به علت علاقه به نوع کار، باز هم با تمام خستگی ها به گروه بیدار(گروه تمرینی که مسئول آن هستم) آموزش می دهم!
– درد دل و سخن پایانی؟
آدمی از هر جایی و از هر گوشه ای باید تلاش کند چه از طریق انجمن ها و چه از طریق تئاتر و دیگر فعالیت های هنری!
روزی همشهری های ما خواهند فهمید که نباید همدیگر را بکوبند و تیشه بر ریشه ی خود بزنند!
نباید همیشه و در هر کاری به جنبه ی مادی اثر توجه کرد. بیایید جمعی تشکیل دهیم که به آنها بفهمانیم سینما و تئاتر به چه معنا است.
بیایید زندگی کنیم ، زندگی نکنیم که باشیم!
آدمی فقط خدا نمی شود، پس هر چه بخواهد می شود، بیایید تلاش کنیم که بدانند ما هم هستیم.
– جناب جعفری به نمایندگی از اعضای بنیاد فرهنگی قلم سبز افغانستان و اعضای شورای مرکزی، از شما کمال تشکر را داریم و امیدواریم که بتوانیم با یکدیگر بیشتر همکاری نماییم و از شما بتوانیم استفاده ی کامل را داشته باشیم.
بسیار متشکرم، همچنین آرزوی موفقیت روز افزون را برای شما آرزو می کنم!