سید ابوطالب مظفری: مهاجران افغانستانی نقش مهمی در توسعه زبان فارسی داشته‌اند

سید ابوطالب مظفری

در گفت‌وگویی صمیمی و تحلیلی، سید ابوطالب مظفری، از چهره‌های برجسته شعر مهاجرت افغانستان، با نگاهی برخاسته از تجربه زیسته، از ظرفیت‌های ادبیات افغانستان، تعامل فرهنگی میان شاعران مهاجر و ایرانی، و رسالت زبان سخن گفت؛ نگاهی که در تار و پود شعر فارسی تنیده شده و از دل مهاجرت برآمده است.

شعر مهاجرت؛ شاخه‌ای نو و زاینده از ادبیات فارسی

مظفری با اشاره به رشد چشمگیر ادبیات افغانستان در مهاجرت، به‌ویژه در حوزه شعر و داستان‌نویسی طی سه دهه اخیر، تأکید کرد: «شعر مهاجرت افغانستان در ایران یکی از شاخه‌های پربار، نو و زاینده ادبیات فارسی است.» او معتقد است که مهاجران افغانستانی نقش مهمی در حفظ و توسعه زبان فارسی ایفا کرده‌اند و این نقش همچنان ادامه دارد.

تجربه زیسته و شکل‌گیری نگاه ادبی در ایران

وی درباره آغاز مسیر ادبی خود گفت: «ما زمانی از افغانستان به ایران آمدیم که من نوجوان بودم، حدود ۱۴ یا ۱۵ ساله، و هنوز با ادبیات به معنای سرودن شعر ارتباطی نداشتم. من در ایران تحصیل کردم، اینجا زندگی کردم و اصولاً شعر گفتن را در ایران آغاز کردم. از این جهت، نگاه ادبی من و شعر گفتنم اساساً در ایران شکل گرفته و این تأثیر از حد یک تأثیر معمولی فراتر رفته است.»

مظفری افزود: «زندگی چهل‌وچند ساله‌ام در ایران در شعر من نمود دارد؛ هم در سبک و فرم، هم در موضوعات. درون‌مایه شعر من، چه از نظر تاریخی و چه از نظر معاصر، به اتفاقاتی در افغانستان مربوط می‌شود. شعر من از هر دو جنبه تغذیه می‌شود.»

تعامل فرهنگی میان شاعران مهاجر و ایرانی

او با اشاره به تعاملات ادبی میان شاعران افغانستانی و ایرانی گفت: «از زمانی که ما فعالیت ادبی را در ایران آغاز کردیم، این تعامل فرهنگی به‌صورت مستمر وجود داشته است. در ابتدا، خود ما جلسات شعر در حوزه هنری داشتیم. در قم نیز، انجمن ادبی حوزه هنری میزبان شاعران مهاجر بود. بعدها که ما نیز انجمن ادبی داشتیم در «در دری»، شاعران ایرانی در جلسات ما شرکت می‌کردند.»

مظفری این تعامل را بستری برای داد و ستد ادبی دانست که منجر به شکل‌گیری دوستی‌های گسترده و تبادل تجربه‌های ادبی میان شاعران دو کشور شده است.

ظرفیت‌های شعر افغانستان برای معرفی فرهنگ

وی در پاسخ به پرسشی درباره ظرفیت‌های شعر افغانستان برای معرفی فرهنگ و تاریخ این کشور گفت: «شعر افغانستان با تجربه‌های متنوعی در فرم، قالب و مضمون همراه بوده و امروز نیز ادبیاتی نسبتاً پویا و زاینده است. ورود مضامین تازه، تنوع سبک‌ها و تلاش برای نوآوری، همه نشان از ظرفیت‌های گسترده این ادبیات دارد.»

او تأکید کرد که برای معرفی ادبیات یک کشور به جهان، تنها متن کافی نیست و نیاز به تعامل، ترجمه و بسترهای ارتباطی وجود دارد. مهاجرت گسترده شاعران و نویسندگان افغان به کشورهای دیگر را نیز فرصتی امیدبخش برای جهانی شدن ادبیات افغانستان دانست.

شعر و تعهد اجتماعی

در پاسخ به پرسشی درباره وظیفه شعر در برابر تحولات اجتماعی و سیاسی افغانستان، مظفری گفت: «در ذات هر نوع خلاقیت ادبی و هنری، نوعی انتقال پیام و وظیفه انسانی و اجتماعی نهفته است. این انتقال الزاماً آگاهانه نیست؛ بلکه در ذات زبان و در فرآیند خلق اثر وجود دارد.»

او افزود: «اگر بخواهیم این انتقال را به یک وظیفه تبدیل کنیم، من چندان با آن هم‌رأی نیستم. تعهد را در ذات ادبیات و در ذات انسان می‌دانم، نه در بهره‌کشی از ادبیات.»

بازتاب مهاجرت در شعر

مظفری با اشاره به تأثیر مهاجرت بر آثارش گفت: «تجربیات مهاجرت، چه تلخ و چه شیرین، در شعر من حضور دارند؛ اما تا آن‌جا که من می‌توانم بگویم، شعر من خالی از تجربه‌های مهاجرت و زندگی در ایران نیست. این تجربه‌ها، به‌نحوی، در بافت و مضمون شعرهایم بازتاب یافته‌اند.»

توصیه‌ای به نسل جدید شاعران مهاجر

در پایان، مظفری خطاب به نسل جدید شاعران افغانستانی گفت: «جوانان مهاجر در ایران، در جلسات ادبی شرکت کنند؛ چه جلساتی که متعلق به مهاجران باشد، چه آن‌هایی که توسط شاعران ایرانی برگزار می‌شود. ادبیات، و به‌ویژه شعر، هنوز یکی از مهم‌ترین ژانرهایی‌ست که ما شرقی‌ها، به‌ویژه فارسی‌زبان‌ها، در آن توانایی، اصالت و نبوغ داریم. این زبان، حامل ظرفیت‌های عظیمی‌ست که می‌توانیم از طریق آن، تجربه‌ها و احساسات‌مان را منتقل کنیم.»

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
این مطلب را مزین به نظرات ارزشمند خود بفرماییدx