تجربه‌های زمینی

تانیا عاکفی

تانیا عاکفی شاعر و رویزوم‌نگار افغانستانی ساکن هالند است، در عرصه‌های نقد و نظریه‌ی ادبی نیز فعالیت دارد و می‌خواهد به تفهیم هرچه بیش‌تر نظریه‌ی فلسفی ریزوم و ریزوم‌نگاری در زبان و شعر فارسی بپردازد. برای این‌که بتواند بحث ریزوم را بیش‌تر تفهیم کند و رواج بدهد، سال 2017 انجمن «جمهوری سخن در هفت کوچه‌ی ریزوم» را تاسیس کرد که سرانجام نام این انجمن به «انجمن ادبی فلسفی ریزوم & ییو» تغییر یافت. این انجمن در هالند فعالیت فلسفی-ادبی دارد. از تانیا عاکفی تا هنوز به تعبیر معمول دو دفتر شعر «خراسان‌زاده‌ی NL زمینم» و «افق گره می‌زدم ریزوم می‌شد» نشر شده است. کتاب نخست را انتشارات امیری، سال 2014 در کابل نشر کرده و کتاب دوم را انجمن قلم، سال 2020 نیز در کابل نشر کرده و کتاب دوم، سال 2022 در هالند از طرف انتشارات شاه‌مامه چاپ دوم شده است. برای این از «به تعبیر معمول» استفاده کردم که در نظریه‌ی ریزوم و پسامدرن متن مطرح است نه ژانر مشخص و مطلقی به‌نام شعر، داستان و…

یعقوب یسنا: تانیا عاکفی گرامی درود. من پس از سقوط جمهوریت، مصاحبه‌های را با شماری از شاعران و فرهنگیان انجام دادم تا بیست‌سال کار ادبی و شاعری بررسی شود و نسبتاً چشم‌انداز آینده‌ی ادبی نیز مشخص شود که با روی‌کارآمدن طالبان، آینده‌ی ادبیات ما چه خواهد شد.

پرسش نخستم این است آیا با روی‌کارآمدن طالبان ما به پایان یک دوره‌ی ادبی رسیده‌ایم یا این‌که دچار گسست ادبی شده‌ایم؟

تانیا عاکفی: ممنونم از شما که بستر‌ه‌ی زبان را در تبعید با آغاز گفتمان و گفت‌وگوها با عزیزان هموار نگه داشته‌اید.

گمان من بر این است که با سقوط جمهوریت، پایان یک دروه‌ی ادبی نیز اتفاق افتاده است. متأسفانه ادبیات افغانستان نه‌تنها در طی بیست‌سال پسین بلکه در طول سده‌ها به عقب‌گردهای زیاد و جهش‌های کم و بیشی روبه‌رو بوده است. اگر مهد رونسانس یا نوزایی و تمدن را خراسان قدیم بدانیم که در دروه‌ی تیموریان در هرات و بلخ سروسامان گرفت و روشن‌گری در همین دوره آغاز شد؛ در آن‌زمان هنوز از رونسانس فلورانس ایتالیا خبری نبود. زمانی‌که چاپ و چاپ‌خانه وارد زندگی انسان شد، در شهر لایدین هالند، دومین کتاب بعد از انجیل، کتاب القانون طب ابن سینای بلخی چاپ می‌شود. ما شاعری چون رودکی داشتیم و طبیبی چون ابن سینا پس چرا ادبیات و طرز تفکر مردم ما هنوز قرو‌ن وسطایی است؟ پاسخ این است‌که ذهنیت ما بسیار زود و به سادگی دست‌خوش خرافات و سنت‌های پوسیده‌ی دینی و مذهبی شد و هیچ‌گاه و هنوز هم از این حالت رهایی پیدا نکرده‌ایم. ما سقراط را در لباس اسلامیتزی‌شده‌اش آموخته‌ایم، راه نجات را از آسمان‌ها طلب کردیم. زمانی‌که ما با آگاهی، تعقل و تجربه‌های زمینی فکر کنیم، به دوره‌ی بعدی تکامل خواهیم رسید. اما اکنون من فکر می‌کنم گسست ادبی نه، بلکه آغاز دوره‌ی جدید ادبی است‌که از لجن‌زار این نابسامانی‌ها امید سرزدن نیلوفر است.

یعقوب یسنا: اتفاقی‌که در افغانستان رخ داد، برای ادبیات در داخل کشور خیلی ناامیدکننده است و معلوم نیست سرنوشت کار ادبی چگونه خواهد شد. طالبان موسیقی را ممنوع کردند و گفتند شاعران خلاف برداشت و باور آن‌ها شعر نسرایند. اتفاقی‌که در داخل کشور افتاد بر ادبیات افغانستان در برون از کشور چه تأثیری خواهد داشت؟ درکل چشم‌انداز آینده‌ی ادبیات افغانستان را در حضور طالبان چگونه ارزیابی می‌کنید؟

تانیا عاکفی: همان‌گونه که در بالا گفتم امید روییدن نیلوفر در ادبیات افغانستان حتمی است، ولی چقدر این زایش و روییدن به ثمر می‌رسد و به جریان مبدل می‌شود، من نمی‌دانم و پیش‌گویی نمی‌توان کرد. در داخل کشور نویسندگان، مانند مردم دیگر، دنبال سیرکردن شکم خود و فرزندان خود اند، اما انسان در ذات خود ماجراجو و جست‌وجوگر است، سلب آزادی زمینه‌ی تولید انفجارهای درونی انسان‌ها نیز است و همین فضای خفه‌کن شاید سبب تولید بهترین‌ها در ادبیات شود. اما دیاسپورای افغانستانی دو دسته‌اند، کسانی‌که دو دهه پیش و یا ز‌ودتر به غرب آمده‌اند و دسته‌ای‌که تازه وارد شده‌اند. یک بخشی از دیاسپورای دو‌ دهه پیش که به گونه‌ای ادغام کشور میزبان شده‌اند، خوش‌بختانه شمار اندکی این کسان هنوز هم می‌نویسند، اما نه با حسرت گره‌نخوردن با محیط جدید. این‌ها عشق به وطنِ کودکی خود را در دل دارند و زیبای‌های هم از محیط تازه گرفته و به ادبیات فارسی تبارز می‌دهند. بخش دوم همین دو دهه گذشته، حس بریدن از وطن و درد نچسپدن به محیط جدید را هنوز حسرت‌بار در ادبیات و شعر و نوشتار خود تبارز می‌دهند. آنانی که تازه با زخم‌های عمیق‌تر و تازه‌تری از وطن گریخته‌اند و وارد جامعه جدید شده‌اند، این‌ها با درد آشناتر اند، اما این‌که محیط نو و مشکلات تازه‌واردی آن‌ها را اجازه می‌دهد به ادیبات و نوشتن بپردازدند یا خیر؟ پاسخ این پرسش را زمان برای ما ارایه خواهد کرد.

یعقوب یسنا: شما تاکید دارید که برای نخستین‌بار ریزوم می‌نگارید و می‌سراید؛ آیا آن‌چه را شما به عنوان ریزوم ارایه کرده‌اید، در افغانستان تاثیرگذاری داشته و کسی در افغانستان ریزوم‌نگاری کرده است؟

تانیا عاکفی: من باید یک تصحیح کوتاه در مورد «ریزوم‌نگار» بگویم و آن این‌که ریزوم را من به عنوان یک میتافور در متون و نوشته‌های خود استفاده می‌کنم، اندیشه‌ی ریزوم برایم جرأت دگرنگاری را داده که به عنوان ساختار در شعر و متن نه، بلکه یک پدیده‌ی پویا و سیال در عرصه‌ی نوشتار می‌دانم. بحث پست‌مدرن در ادبیات فارسی به ویژه افغانستان بیش‌تر به شیوه ابزرودنگاری درآمده بود در حالی‌که ریزوم ابزوردنگاری را یک بخش کوچک یک متن می‌داند که مولفه‌های بی‌شمار دیگری در یک متن که پشتوانه‌ی ریزوم دارد، وجود دارد. جریان شعر در بیست‌سال اخیر و یا اگر بگویم همیشه، با اندیشه‌ی نویسنده ‌‌و‌کمی بیش‌تر با اندیشه‌ی خواننده در حرکت است. ذهنیت نویسنده و خواننده‌ی افغانستان در کل ذهنیت کلاسیک‌دوست و سنت‌گرا بوده، به ویژه زمانی‌که جنگ‌های نابه‌سامان در طول چهار دهه در افغانستان نه‌تنها کمر مردم را بلکه از ادیبات را نیز خمانده و این باعث شده خواننده عاشق نوستالوژی متون گذشته باشد و نویسنده هم بیش‌تر به طبع خواننده‌ی خود ادبیات تولید کرده است. بنابراین وضعیت پویایی در ادبیات بیست‌سال پیش ما نبوده است. آن‌چه را من به پشتیبانی ریزوم در ادبیات فارسی ارایه کردم، در افغانستان ناآشنا و نامانوس باقی مانده، برخی کوچکی علاقه دارند «مانیفست ریزوم را بدانند. انجمن ریزوم & ییو مصروف برگزاری کارگاه‌های ادبی فلسفی است. چرایی نپذیرفتن راه نو، همانا ذهنیت‌های کلاسیک است که نو را پذیرا نمی‌باشند، اما ریزوم در جریان ادبیات برون‌مرزی و در گستره‌ی زبان فارسی، علاقه‌مندان بیش‌تر از هم‌زبانان ایران دارد و هم‌واره سخن‌رانی‌ها و گره‌گشایی‌های که در این عرصه صورت می‌گیرد به میزبانی دوستان ایرانی ما است.

یعقوب یسنا: من در یک گفت‌وگو ویدیویی با شما درباره‌ی ریزوم صحبت کرده بودم، اما می‌خواهم بحث ریزوم بیش‌تر مطرح شود. ریزوم نخست در فلسفه مطرح بوده است و بعدها وارد شعر شده است. بحث ریزوم از فلسفه تا شعر چه تفاوتی دارد؟ نگرش ریزومیکی‌که در شعر مطرح است با جریان‌ها و سبک‌های دیگر شعری چه تفاوتی دارد و چه چشم‌انداز و ویژگی‌ای هنری را در شعر می‌گشاید که در جریان‌های پیشین شعر نیست؟

تانیا عاکفی: برای مطرح‌ساختن ریزوم، آماده‌ساختن و پذیرفتن تفکر جمعی نیاز است و این یک پر‌وسه‌ی درازمدت است که با گره‌گشایی، پژوهش و پشت‌کار می‌تواند تحقق بپذیرد. ریزوم به عنوان یک میتافور راه خود را در ادبیات باز می‌کند، چون تا حال هر پدیده‌ای‌که در عرصه‌ی ادبیات آمده، ماقبل خود را رد کرده است، در حالی‌که ریزوم به کلاژ از متون مختلف در عرصه‌ی نوشتاری، دیداری و سایر عرصه‌ها پافشاری دارد.‌ متن که مراد من است، حاوی زبان‌ها، ساختارها و اندیشه‌های متفاوت در نوشتار است. ریزوم در فلسفه ساختار درختی را نقد می‌کند و سلسله‌مراتبی که در فلسفه‌ی جهان در طول تاریخ فلسفه وجود داشت را رد می‌کند. ریزوم که خود گیاه زمین ساقه‌ای است و مرکز مشخصی ندارد، دنبال خورده‌حکایت‌ها است و گریزان از حقیقت مطلق. در عرصه‌ی ادبیات «شعر» را بالانشین متون دیگر نمی‌داند و حق تک‌سالاری را در عرصه‌ی نوشتار قبول ندارد. بنابراین با پدیده‌ی ریزوم تاریخ فلسفه درخت‌وار به نقدکشیده شده و در ادبیات کلاژ صداهای ممنوعه و خورده‌حکایت‌ها است، معنا را از نویسنده حذف و به خواننده سپرده است. میتافور ریزوم برای شاعر و نویسنده جرأت نویسنده‌بودن بی‌سانسور را می‌دهد. اجازه وارد کردن صداهای در عقب‌کشیده شده، پس‌زده، سرخورده و خورده‌روایت‌ها را می‌دهد. دست و ذهن نویسنده باز و رها است با ریزوم. این همه تنوع در عرصه‌ی نوشتار در جریان‌های پیشین شعر تا حال نبوده و یا هم یک و یا دو مولفه‌ی ریزوم استفاده شده، در حالی‌که با ریزوم با دنیای بی‌سر و تهِ از ایده‌ها، ساختارها، صداها سرو کار داریم.‌

یعقوب یسنا: همه شاهدیم بسیاری از شاعران و فرهنگیان از کشور برون شدند و در کشورهای جهان مهاجر شدند. شما چند دهه بیش‌تر تجربه‌ی مهاجرت را داشته‌اید و توانسته‌اید در مهاجرت به تجربه‌های شاعری و ادبی کنونی دست یابید. بنابراین درباره‌ی شاعرانی‌که مهاجر شده‌اند چه نظر دارید، آیا می‌توانند به فعالیت ادبی ادامه دهند یا این‌که دچار گسست هویتی ادبی و فرهنگی خواهند شد؟

تانیا عاکفی: همان‌گونه که در بالا گفتم فعالیت نویسندگان و فرهنگیان تبعیدشده وابستگی به دغدغه‌های‌شان دارد. در کشورهای غربی که کم‌ترین موارد هم‌خوانی فرهنگی و زبانی در آن‌ها با زبان و فرهنگ مهاجران وجود دارد و دیاسپورای که کوچک و یا نوجوان به این‌جا آمده است، اگر عشق و علاقه به زبان مادری داشته باشند، با بسیار سخت‌کوشی می‌توانند ادبیات را به زبان مادری خود دنبال و ایجاد کنند، ولی این از هزار تا یکی انگشت‌شمار است، منتها ناشدنی نیست. تولید ادبی هم‌راه با ایده‌های جدید جهانی خواهد بود که خود یک پدیده‌ی قابل قدر است. به طور مثال در هنرنقاشی چون زبان مطرح نیست، این پویایی را بیش‌تر می‌بینیم. آنانی‌که با سن بالاتر این‌جا می‌آیند اگر با جامعه‌ی میزبان بیامیزند، دغدغه‌های ادبی‌شان در بیش‌تری موارد شاید فروکش کند و این باعث گسست در ادبیات فارسی خواهد شد، اما بیش‌تری آنانی‌که عشق ادبیات را در سینه دارند با حسرت عجیب می‌نویسند، این همان دست شاعران و نویسندگان پرکاری‌اند که در پهلوی هزار و یک مشکل جا افتادن در جامعه‌ی نو، هنوز تولید ادبیات می‌کنند، این ادبیات شاید در روند خود جهش‌های چشم‌گیری نداشته باشد، اما باعث استمرار ادبیات در خارج خواهد بود.

یعقوب یسنا: اگرچه شما در بیست‌سال گذشته داخل کشور نبودید، شاید یکی دو بار به افغانستان آمده باشید. من فقط یک بار شاهد حضور شما در افغانستان بودم که از حضور شما در کشور استقبال شد. اگر به عنوان کسی‌که هم با فضای ادبی داخل کشور آشنایی دارید و هم با فضای ادبی خارج از کشور آشنایید، ادبیات به ویژه فعالیت شعری داخل کشور را در بیست‌سال گذشته چگونه ارزیابی می‌کنید؟

‌تانیا عاکفی: شما درست بیان کردید، من در بیست‌سال پسین در هالند بودم و در افغانستان تنها خواندن و نوشتن ابتدایی را فراگرفته بودم، از شعر برداشتم این بود که قافیه وزن شعر است، ولی وزن را ناخودآگاه بلد بودم. برگشتنم در افغانستان سال ۲۰۱۴ میلادی مرا با جوانان پرهیجان که عشق‌شان شعر بود و دنبال واژه‌ها و ایده‌های سوریألیستی و رومانتیک بودند، آشنا ساخت. زبان‌شان تازه بود، سوا از کتاب‌های که من خوانده بودم، نام وریجینا وولف که از زبانی یکی شنیدم، خوش‌حال‌تر شدم که ادبیات جهان نیز دریچه‌ای به سوی افغانستان باز کرده است. چیزی که کمی‌اش ملموس بود، جریانی که این جوانان را منسجم کند تا این صداهای متفرقه به یک جنبش ادبی منجر شود؛ متأسفانه تا اخیر این کار نشد. پول‌های زیادی در عرصه‌ی ادبیات ‌وارد کشور شد، ولی این بودیجه‌ها بیش‌تر به تجارت ادبی تبدیل شده بود و برای ادبیات، تقویت کار ادبی و فرهنگی و چاپ آثار ادبی هزینه نشد.

یعقوب یسنا: اگر بخواهید به حافظه‌ی ادبی خود مراجعه کنید در بیست‌سال گذشته نام کدام دفترهای شعری و شاعران به یاد شما خواهد آمد؟

تانیا عاکفی: نام دفتر شعر یادم نیست، چون واقعا ذهن ریزومی دارم و از هر چمن، گلی را می‌پسندم، ولی نام شاعرانی را به خاطر دارم که شعر و متن‌شان خط به عاطفه درونی من جا گذاشته است. شاید من از این شاعران سه یا چهار شعر بیش‌تر نخوانده باشم، ولی در همین سه چهار تا حکم به یادماندن‌شان را در خاطرم صادر کرده‌اند. تمنا مهرزاد، لیمه افشید، مزدا مهرگان، مارال طاهری، رامین مظهر که گاهی هم کشش‌های به سوی ریزوم دارد، از کسانی که ابزوردنگاری می‌کردند، زنده‌یاد حامد وستا را می‌توانم نام بگیرم. شاعران پرکار معاصر دیگر هم داریم که بیش‌تر از بیست‌سال و یا قدیم‌تر تولیدهای ادبی چشم‌گیری را به جامعه‌ی فرهنگی ما به میراث گذاشته‌اند.

یعقوب یسنا: انجمن‌های ادبی و فرهنگی در بیست‌سال گذشته در بیرون از کشور توسط فرهنگیان مهاجر و در داخل کشور فعالیت داشته‌اند و یکی از انجمن‌های برون‌مرزی انجمن ادبی و فلسفی ریزوم در هالند است‌که توسط شما تاسیس شده و مدیریت می‌شود. هم‌کاری و تاثیرگذاری این انجمن‌ها در بیست‌سال گذشته بر یک‌دیگر چگونه بوده است؟

تانیا عاکفی: انجمن‌های زیاد فرهنگی و ادبی در بر‌ون از مرزها به ویژه در کشور هالند و آلمان وجود دارند، ولی انجمن فلسفی پیش از ریزوم وجود نداشت و اکنون هم انجمن ریزوم & ییو نه تنها با انجمن‌های فارسی‌زبان هم‌کار است، بلکه با انجمن‌های هالندی نیز کارهای مشترکی را انجام داده است. این تاثیر بالقوه‌ی سبب پرکارشدن انجمن و جمع‌کردن فرهنگ‌های متفاوت زیر یک سقف را تدارک دیده و از پتانسیل فکری اندیش‌مندان برای برنامه‌های دیداری و شنیداری استفاده به عمل می‌آید.

یعقوب یسنا: تانیا عاکفی گرامی در پایان این گفت وگو علاقه دارم ایده و نظری را که می‌خواهید، مطرح شود، مطرح کنید.

تانیا عاکفی: با سپاس ویژه از شما جناب یسنای عزیز که هم‌واره در راه گسترش ادب و فرهنگ ما و تولیدهای ادبی، کوشش‌های به‌سزایی کرده‌اید. تمنایم این است‌که در پهلوی این گفتمان‌ها با اندیش‌مندان درون و برون‌مرزی راهِی را آغاز کنیم تا نقد ادبی به حیث یک ژانر در ادبیات نخست هویت پیدا کند و سپس نهادینه شود. من می‌توانم در عرصه‌ی نقد ادبی از جناب محمدشاه فرهود، اندیش‌مند، نویسنده و ناقد خوب ما یاد کنم که برنامه‌های تلویزیونی «ققنوس دوم» را برای روشن‌گری روی‌دست گرفته و در آینده‌ی نزدیک نقد ادبی را نیز با همین برنامه‌ها برای علاقه‌مندان ادبیات پیش‌کش می‌کند.

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
این مطلب را مزین به نظرات ارزشمند خود بفرماییدx