محمدصابر روستا باختری

محمدصابر روستا باختری فرزند صاحب خان به سال ۱۳۱٧ خ درگذر شاه لقای شوربازار به دنیا آمد.

مکتب ابتدایی را تا صنف سوم در مکتب نمره یک عاشقان و عارفان خواند، بعد به مکتب غازی رفت و متعقب آن در لیسه حبیبیه به ادامه تحصیل پرداخت. او صنف های دهم، یازدهم و دوازدهم را طب دندان خواند و بعد به علت سیاسی به ایران مهاجر شد. روستا باختری در ایران بعد از گذراندن امتحانی و یک سال تحصیل، به اخذ دیپلم ادبی دبیرستان دارالفنون تهران موفق شد و پس از آن در رشته ی حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه تهران را خواند.

شادروان محمدصابر روستا باختری، هنوز به نوجوانی نرسیده بود که دست به قلم برد و در راه نویسندگی گام گذاشت و آرام آرام همکاری اش را با نشرات کابل و به ویژه روزنامه «انیس» آغاز کرد. او آن گاهی که در ایران مصروف آموزش بود، به نوشتن ادامه داد و برای نشرات تهران، از آن شمار برای مجله «خوشه» چاپ تهران، نوشت و داستان هایش را در آن مجله چاپ نمود. مدت زمانی هم عضو هیأت تحریر آن نشریه بود.

او پس از آن که از ایران آمد، در نشرات کابل به کار پرداخت و آخرین کارش در اداره‌ای بنام «بورد مسلکی» هنر و ادبیات رادیو تلویزیون افغانستان بود. وی مدتی همکار روزنامه اصلاح بود و بعد مسوول داستان های شب رادیو شد، که حاصل کار آن زمان بیش از سی داستان رادیویی است. ار رادیو به کلپ جوانان تبدیلش کردند و بعد از چندی دوباره به ژوندن فرستاده شد. دو سالی هم در هرات کار کرد و بعد عضو دایرةالمعارف آریانا گردید.

از محمدصابر روستا باختری، رمان پنجره (تهران‌/ 1344) و مجموعه داستان‌ آشنای بیگانه (كابل‌/ 1369) به انتخاب جلال نورانی منتشر شده است‌. آشنای بیگانه دربرگیرنده‌ی تعداد اندکی از داستان‌های اوست.

باختری در سال‌ 1346 علاوه بر انتشار دو رمان «سایه‌های گذشته» و «شب بی‌ستاره» در پاورقی روزنامه‌ی “انیس”، کم‌‌و‌بیش هر هفته نیز داستانی ‌‌در هفته‌‌نامه‌ی “ژوندون” منتشر می‌کرد‌.

بعد از کودتای ثور دوباره به انیس بازش گرداندند و پس ار اشغال کشور توسط ارتش سرخ به کمک لطیف ناظمی رییس رادیوی آن روزگار دوباره به رادیو رفت و در عقرب ۱۳۶٢ خ به غربت روی آورد و به کشور آلمان غرب پناهنده شد. او‌ که سال‌های پایانی زندگی‌اش را با بیماری‌هایی دست‌‌ و پنجه نرم می‌کرد، سرانجام در بهار 1383 خورشیدی از مرض سرطان جان به‌ در نبرد.

تعدادی از داستان‌های کوتاه شادروان محمدصابر روستا باختری در مجموعه داستان «ماه دوم تابستان» توسط محمد‌حسین محمدی گرداوری شده است.