خالد حسینی (Khaled Hosseini) در شهر کابل افغانستان متولد شد. پدرش دیپلمات بود و در وزارت امور خارجه کار میکرد و مادرش معلم تاریخ و ادبیات فارسی در دبیرستان بود. خالد، در سال 1976، به سبب شغل پدرش به همراه خانواده به پاریس رفت و اینگونه برای اولین بار وارد فرانسه شد. بنا بود در 1980 به وطن بازگردند اما در پی کودتایی کمونیستی و حملهی ارتش شوروی، پدر خالد حسینی از سفارت افغانستان برکنار شد و خانوادهی او که دیگر در افغانستان امنیت نداشتند، از ایالات متحده تقاضای پناهندگی سیاسی کردند و موفق به اخذ آن شدند. سرانجام در سپتامبر سال 1980 به کالیفرنیا رفتند.
خالد حسینی در 1984 دبیرستان را به پایان رساند و در 1988 از دانشگاه سانتا کلارا مدرک لیسانس خود را در رشتهی زیستشناسی گرفت. یکسال بعد وارد دانشگاه سندیگوی کالیفرنیا و در 1993 در رشتهی پزشکی فارغالتحصیل شد. خالد حسینی دورهی رزیدنتی خود را در مرکز پزشکی سیدرز ساینای لسآنجلس گذراند و بین سالهای 1996 و 2004 به عنوان انترن مشغول کار بود. سپس از 1996 به تحصیل در رشتهی تخصصی پزشکی داخلی مشغول شد. خالد حسینی اکنون در کالیفرنیا زندگی میکند. خالد حسینی ازدواج کرده و دارای دو فرزند (دو دختر با نامهای حارث و فرح) است.
در سال 2006، آژانس حمایت از پناهندگان سازمان ملل (UNHCR) خالد حسینی را سفیر حسن نیت این سازمان در افغانستان معرفی کرد. خالد حسینی همواره دل در گرو عشق میهن داشته و علاوه بر بازتاب فرهنگ افغانستان در آثار خود، کوشیده خارج از دنیای کتابهایش نیز تا جایی که میتواند زندگی را برای مردم ساکن افغانستان و همچنین پناهندگان افغانستانی در آمریکا تسهیل کند. خالد حسینی در 2007 سفری به افغانستان داشت و بعد از بازگشت به آمریکا، مؤسسهای به نام «بنیاد خالد حسینی» را تأسیس کرد تا بتواند خدمات انساندوستانه برای مردم کشورش ارائه دهد.
نیویورکتایمز خالد حسینی را مشهورترین فرد افغان جهان معرفی کرده است، زیرا رمانهایش که همه به زبان انگلیسی هستند، در بیش از 60 کشور دنیا و به زبانهای مختلف ترجمه شدهاند. بسیاری از مردم جهان به واسطهی این آثار برای اولین بار با مردم افغانستان و حتی فراتر از آن، مردم خاورمیانه همذاتپنداری کردند، با احساسات و عواطفشان آشنا شدند و افکارشان را زندگی کردند.
این شاید بزرگترین کاری باشد که خالد حسینی انجام داده است، اینکه زندگی مردم افغانستان را بازتاب داده است، آن هم از نگاه فردی که خود آن را لمس کرده و با آن بزرگ شده است. این جادوی ادبیات است که آنچه را پیش از این تنها آمار و ارقامی در خبرهای جهانی بود، به زندگی تبدیل میکند و با این جادوست که انسانها با هم به صلح میرسند.
ادبیات است که دست خوانندهی خالد حسینی را میگیرد و او را از روی کاناپهی جلو تلویزیون بلند میکند و بر سر سفرهی افغانستانی مینشاند و آن وقت دیگر تعداد پناهندگان افغانستانی فقط یک رقم نیست، دنیایی از زندگی است، دنیایی از دغدغه و دردمندی، دنیایی از وصال و فراق، دنیایی ملموس، و این اولین گامی است که خوانندهی خالد حسینی برمیدارد تا با جهان و مردمان رنگارنگش به صلح برسد.
شیوهی نگارش خالد حسینی دقیقاً مناسب این هدف است، زبانش ساده، واژگانش امروزی، روایتش خطی، شخصیتهایش ملموس و در مجموع رمانهایش بسیار خوشخوان و روان هستند.
رمانهایی که گرچه به تاریکیهای زندگی میپردازند، خواننده را نومید و سرگشته رها نمیکنند و به واسطهی نگاهی عمیقتر به زندگی، در نهایت او را سرمست میکنند. البته شاید هرگز نتوان تمام ابعاد یک فرهنگ را درک و در ادامه منعکس کرد، این آرمانی است که شاید نویسندهای پس از سالها زندگی در یک کشور هم نتواند آن را محقق کند و از همین رو خالد حسینی در میان خوانندگان افغانستانی مخالفانی نیز دارد که معتقدند خالد حسینی نتوانسته واقعیت افغانستان و قومیتهای آن را و حتی تاریخ و سیاست آن را آنگونه که هست منعکس کند.
کتابهای خالد حسینی
- کتاب بادبادکباز (The Kite Runner): راوی این رمان نویسندهای است که در کالیفرنیا زندگی میکند و در دههی 70 میلادی در کابل بوده و فرزند یک خانوادهی مرفه است. روایت دربارهی دوستی راوی با پسر خدمتکار پدرش است. داستان در کشوری در حال فروپاشی رخ میدهد و بازتابی از زندگی خانوادگی، عشق، دوستی و از سوی دیگر شگفتیهایی است که در شرایط بحرانی، آدمی با آن روبهرو میشود، استعداد آدمها برای خیانت و فرورفتن در تاریکی
- کتاب هزار خورشید تابان (A Thousand Splendid Suns): هزار خورشید تابان روایت زندگی دو زن است که هر دو همسر یک مرد هستند و خالد حسینی با استفاده از روایت زندگی آنها، تحولات و شرایط اجتماعی و سیاسی افغانستان را تصویر میکند. ترجمهی مهدی غبرایی از این کتاب در ایران نیز برندهی تندیس بهترین کتاب سال 1386 و برگزیدهی کتابفروشان در دومین جایزهی ادبی روزی روزگاری شده است.عنوان «هزار خورشید تابان» از شعر صائب تبریزی در وصف کابل برگزیده شده است:
حساب مهجبینان لب بامش که میداند **** دو صد خورشیدرو افتاده در هر پای دیوارش
- کتاب ندای کوهستان (And The Mountains Echoed): ندای کوهستان با عنوان «کوه طنین انداخت» هم ترجمه شده و به چاپ رسیده است. ندای کوهستان روایت زندگی خواهر و برادری است که در روستایی دورافتاده و محروم در افغانستان زندگی میکنند و پس از مرگ مادرشان، برادر که خود کودکی دهساله است مسئولیت مراقبت از خواهرش را نیز بر عهده میگیرد. در ادامه، باز ماجرای مهاجرت مطرح میشود و شخصیت اصلی داستان از کالیفرنیا و پاریس سر درمیآورد.
- کتاب دعای دریا (Sea Prayer): دعای دریا در حقیقت مویهی پدری در غم از دست دادن پسر خردسالش است که در ضمن آن دردهای جنگزدگان و آوارگی آنها تصویر میشود. دعای دریا با الهام از واقعهای جانسوز و دردناک نوشته شده است. انتشار تصویر پسر سهسالهی کردی که جسدش را در سواحل ترکیه پیدا کرده بودند. «آیلان» پسری سوری بود که بههمراه خانواده برای فرار از جنگ سوریه، به آبهای مدیترانه پناه برده بودند. دعای دریا نیز به اندازهی همان تصویر مورد توجه قرار گرفت. دعای دریا، برخلاف سه کتاب قبلی خالد حسینی، بهشکل منظومه است و نه رمان و از زبان پدر آیلان نوشته شده است.
جوایز و افتخارات خالد حسینی
کتاب بادبادکباز اولین رمان خالد حسینی بود و به سومین اثر پرفروش منتشرشده در سال 2003 تبدیل شد. این رمان به 48 زبان دنیا ترجمه شده و تا کنون در 38 کشور به فروش رسیده است و موفقیتی بزرگ در ادبیات افغانستان و کارنامهی خالد حسینی محسوب میشود. این رمان بهسرعت بر سر زبانها افتاد و بیش از 100 هفته در فهرست پرفروشترینهای نیویورکتایمز باقی ماند.
بادبادکباز هرگز در افغانستان منتشر نشده است اما در سال 2005 جزو سه کتاب پرفروش ایالاتمتحده معرفی شد و در اروپا نیز فروش قابلتوجهی داشت. کسب جایزهی بوردرز اوریجینال وویس و همچنین جایزهی بهترین کتاب سال سانفرانسیسکو از دیگر افتخارات این کتاب هستند. بوردرز اوریجینال وویس جایزهای است که سالانه از سوی گروه بوردرز به استعدادهای نوظهور اعطا میشود.
دومین اثر خالد حسینی، هزار خورشید تابان، هم به شدت مورد استقبال واقع شد. این کتاب در 60 کشور منتشر شده است.
ندای کوهستان نیز توانست جایزهی بوک سنس در بخش داستانهای بزرگسالان را از آن خود کند.
اقتباسهای سینمایی و فرهنگی از آثار خالد حسینی
- در سال 2007، با اقتباس از رمان بادبادکباز فیلمی با همین نام ساخته شد. کارگردانی این فیلم را مارک فورستر بر عهده داشت و این فیلم نامزد دریافت جایزهی اسکار شد.
- در فوریهی 2017 در سانفرانسیسکو، کالیفرنیا، یک اقتباس تئاتری از هزار خورشید تابان شد و وان کامیونیتی نیز در یک سریال تلویزیونی از این رمان اقتباس کرد که به سبب وجود صحنههای خشونتآمیز علیه زنان، مورد اعتراض واقع شد و نیمهکاره ماند. شیلا سیلور نیز با تکیه بر این اثر یک اپرا نوشته است که بناست برای اولین بار در فوریهی 2023 در سیاتل اپرا اجرا شود.