جهانگیر ضمیری فرزند محمد ضمیر و حمیرا است. خون نافش در بهار سال ۱۳۴۲ خورشیدی حنای دست دهکدهاش شده و میلادش در سرزمین لعل و لاجورد (بدخشان) اتفاق افتاده و فعلا در دیار غربت(کانادا) نفس میکشد.
دورههای دبستان و دبیرستان را در بدخشان و دورهی دانشگاه را در دانشکدهی مهندسی کابل تمام کرده است. آقای ضمیری در پاییز سال ۱۳۷۳ خورشیدی آموزگار گرامی نجیبه حبیب ضمیری در شهر کابل ازدواج کرده است و در تداوم این ازدواج عاشقانه، در گلدان خانوادهاش پنج عشقپیچان دور و بر او و همسرش قد و نیمقد، قد کشیده اند؛ دو پسر و سه دختر:منوچهر ضمیری، فروهر ضمیری، نگین ضمیری، انوشه ضمیری و بهروز ضمیری
جهانگیر ضمیری اکثر گونههای شعر را تجربه کرده؛ آفرینههای شعری وی، بیشترینه با شناسنامههای غزل، غزلمثنوی، مثنوی، رباعی، دوبیتی، تکبیتی، چهارپاره، نیمایی و سپید، شهروندی زبان پارسیدری را به دست آوردهاند.
استاد ضمیری شاعری توانا است که در شعرهایش بیشتر درد مردم را انعکاس میدهد و شخصیت عالی دارد.
کتابهای جهانگیر ضمیری
- مجموعه شعر «یک کهکشان ستاره» 1390
- مجموعه شعر «آواز پای خورشید» 1392
- مجموعه شعر «مرا تهی نکنید از غم زمانهی من» 1393
- مجموعه شعر «عطر لبخند خدا»
- مجموعه شعر «آسمان در قفس»
و دهها مقاله و شعر که در نشریههای مختلف اقبال چاپ یافتهاند.
آثار چاپ نشده
- مجموعه شعر «چراغ خون»
- کتاب «دریافتهای من» (مقالات سیاسی – اجتماعی)
- کتاب «من برای آزادی میرزمم» (تجارب کار مردمی)