بهرام هیمه در سال ۱۳۷۴ خورشیدی در منطقهای شاعرانه به نام «جلگهی نور و علف» در کوهستان افغانستان چشم به جهان گشود. او بیشتر عمر خود را در کابل گذرانده، در آنجا زندگی کرده، تحصیل کرده، شعر گفته و ازدواج کرده است. زندگیاش را ساده و صمیمی توصیف میکند: «در کابل زندگی کردم و درس خواندم و شعر نوشتم و ازدواج کردم. تمام زندگیام این است».
او دانشجوی رشته روانشناسی بوده، اما علاقهاش به ادبیات چنان شدید بوده که در سال سوم دانشگاه، از درسهای دانشگاهی عقب میماند. نخستین شعرهایش را در دوران دانشجویی نگه داشته و از آن زمان به طور جدی به شعر روی آورده است. خودش میگوید شعر برایش «روایت کردن دشوارِ آسان» است؛ یعنی بیان پیچیدگیهای درونی با زبانی ساده و هنرمندانه.
بهرام هیمه تاکنون سه مجموعه شعر سروده که تنها یکی از آنها با عنوان «الف تا یار» منتشر شده و دو مجموعه دیگر آماده چاپ هستند. شعرهای او اغلب در قالب غزل نو سروده شدهاند و مضامینی چون عشق، یأس، جنگ، و آرزوهای جوانی را در خود دارند. او به ترکیب الهام و تلاش شاعرانه در خلق شعر باور دارد و شعر را حاصل تعامل این دو میداند.
هیمه رابطهای دوطرفه با شعر دارد؛ گاهی او به دنبال شعر میرود و گاهی شعر به دنبال او. او معتقد است که شعر نباید محدود به عشق باشد، بلکه باید از تمام تجربههای انسانی تغذیه کند. با نگاهی عمیق و فلسفی، شعر را ابزاری برای بیان «خود جمعی» و «خودِ خودی» میداند؛ یعنی هم تجربههای مشترک انسانی و هم تجربههای شخصی و درونی.