“بدخشان” همچون تاجی میماند که هماره در درازای تاریخ، فرهنگ، ادبیات و سیاست؛ درخشندگی خاص خودش را داشته است. به نحوی که از حافظه تاریخی پهنای فرهنگ و ادب زبان فارسی حذف ناشدنی است و امروزه همچون “سمرقند” و “بخارا” شکلی نوستالژیک پیدا نموده است.
از قضا همانقدر که سمرقند و بخارا را نمیشناسیم، بدخشان را هم نمیشناسیم و در ذهن و جانمان تنها چند تصویر و تصور از بدخشان همچون “دره یمگان”، “ناصرخسرو” و ایضا لعل و لاجوردش بیشتر ثبت و حک نمیباشد.
“ارمغان بدخشان” اثری به سبک تذکرهنویسی، منبعی برای شناخت شاعران این خطه از قرون ماضیه و با تاکید بیشتر تا قرون هیجدهم و نوزدهم میلادی -همعصر مولف اثر- و با تفکیک نقاط و شهرهای مختلف بدخشان میباشد.
“شاه عبدالله بدخشی یمگی” -متولد ۱۲۹۱ش در جرم بدخشان و متوفای ۲۹ فروردین ۱۳۲۷ در کابل و به خاک سپرده شده در زادگاهش- خود در مقطع حساسی -دوره امانی، کلکانی، آغاز سیطره آلیحیی- از تاریخ اجتماعی-سیاسی افغانستانِ معاصر بوده است و از زمره شخصیتهای مطرح ادبی-فرهنگی افغانستان محسوب میشود.
“ارمغان بدخشان” به کوشش داکتر فرید بیژن -استاد اسبق زبان و ادبیات فارسی دانشگاه کابل- در طول سالهای پیشین، توسط انتشارات بنیاد موقوفات افشار و نشر سخن در تهران، چاپ و منتشر شده بود و همینک با ویراستی جدید توسط انتشارات امیری چاپ و منتشر شده است و در تهران نیز توسط کتابفروشی کابورا قابل تهیه و دریافت ادبدوستان و ادبپژوهان میباشد.
غزلی از “رحمت بدخشی” -از شاعران فیضآبادِ بدخشان در قرن سیزدهم هجری قمری- که تماماً درباره “دیده”[چشم] و با واژهآرایی “دیده” است و در این مجموعه آمده، حُسنختام این سیاهمشق:
ای نور دیده، دیده تو دیده دیدهام
گر دیده دیدهام نه چنین دیده دیدهام
کی دیده سوی دیدهِ تو دیده وا کند
گر دیدهام به دیدهِ دزدیده دیدهام
هر دیده، دید دیده در ایام دیدهای
لیک همچو دیدهِ تو نه من دیده دیدهام
گردیدهام در عالم و هر دیده دیدهام
چون دیدهِ تو دیده کجا دیدهام
رحمت به دیدهِ دیده هر دیده دیده گفت
کم دیدهام چو دیدهِ تو نور دیدهام
(صفحه ۲۴)
پ.ن:
این اثر ارزشمند را میتوانید در تهران از کتابفروشی کابورا تهیه و خریداری نمایید. امکان پُست و ارسال کتاب را به اقصینقاط ایران را هم دارند.
آدرس کتابفروشی کابورا؛ تهران، خیابان انقلاب، رو به روی درب اصلی دانشگاه تهران، پاساژه فروزنده، طبقه اول، واحد ۴۰۴.