منوچهر فرادیس مدیر نشر زریاب از کابل ششمین سخنران همایش داستانی ایران و افغانستان تصویر و ذهنیت مسلط اذهان عمومی و جامعه ی ادبی ایران را از افغانستان مورد انتقاد قرار داد و گفت:
«علت پیدایی این نوع ذهنیت را رابطهی فرهنگی یکسویهی ایران با افغانستان میدانم، رابطهای که میتواند دوسویه باشد، اما قوانین دستوپاگیر آن را یکسویه کرده است. به همین دلیل، تصویری که از افغانستان و مردمش برای مردم ایران حاصل شده تصویر جنگ، آوارگی و کارگری است و جامعهی امروز افغانستان را که میتوان از رمانها و داستانهای امروز کابل شناخت نمیبینیم».
نویسنده ی «از آسمایی تا دماوند» در تشریح و توضیح چگونگی این رابطهی یک سویه گفت:
«ما آخرین کار محمود دولتآبادی را که بنیآدم باشد در کابل داریم، اما رمان گلنار و آیینه ی رهنورد زریاب که سال ۱۳۸۱ چاپ شده هنوز به تهران نرسیده، درحالی که اوج ادبیات داستانی افغانستان بعد از سال ۱۳۸۰ است و آنچه در بازار نشر کابل خریدار دارد رمان و داستانکوتاه است. کتابی که در تهران چاپ میشود چند هفته بعد به کابل میرسد، اما رمانی که از افغانستان و در جایزهی جلال آلاحمد برنده میشود هنوز اجازه ندارد وارد ایران شود».
مسئول «نشر زریاب» صحبتهایش را با پرداختن به اهمیت و جایگاه رهنورد زریاب در داستاننویسی افغانستان ادامه داد، درباره ی استقبال مردم از کتابهای «رهنورد زریاب» و خوانده شدن کتابها سخن گفت و بیان کرد:
«علت خواندهشدن آثار استاد زریاب این است که زریاب با یک آگاهی و آزادی کامل داستانهایش را نوشته و فریفتهی هیچ ایدئولوژیای نشده است. به همین دلیل، داستانهایش هنوز که هنوز است خواننده دارند؛ چون هیچ وقت برای حزب یا سازمانی قلم نزد که امروز آثارش تاریخمصرف داشته باشد».
سیدمرتضی حسینی شاهترابی
گفتمان ادبی ایران و افغانستان به روایت داستان
زمستان1395
فصلنامه ادبیات معاصر