ببرک ارغند، از نویسندگان چپگرای کشور، در سال ۱۹۴۹ میلادی در شهر کابل دیده به جهان گشوده است. مادرش خورشید و پدرش غلام محی الدین نام داشت. زادگاه پدری ببرک ارغند قریه ارغندهِ ولسوالی پغمان ولایت کابل است. این قریه در بیست کیلومتری شهر کابل موقعیت دارد. خانوادهٔ پدری اش از ریشه سلیمانخیل، از شاخهٔ ستانکزایی میباشند که همان ارغند یوالهای امروزی باشند و تخلص موصوف نیز در همین واژه ریشه دارد.
ارغند در خانوادهای روشنفکر چشم بر جهان گشود. از کودکی همراه با خانواده به گوشههای مختلف زادگاهش سفر کرد. او با ذهنِ کنجکاوی که داشت انبوهی از سیماها و رفتارهای آدمهای ساده وطنش را به حافظه سپرد، انگار چیزی در ناخودآگاهش انباشت میشد تا او را به سوی بازآفرینیِ هستیِ این آدمها در گستره زبان بکشانَد.
اجداد مادری موصوف با پنج صد فامیل از اقارب و خویشاوندان خویش، در زمان زمامداری احمدشاه بابا – بنا بر دلایل سیاسی – از سمرقند و بخارا به افغانستان کوچیدهاند و پس از توافق شاه مذکور در منطقهٔ کوهدامن شمالی – به خاطر مطبوع بودن آب و هوای آن – سکونت اختیار نمودهاند. احمد شاه بابا به ریُس این خانواده لقب «نواب» را اعطا نموده است و به همین دلیل خانواده مادری وی نوابی تخلص میکنند.
دوره های دبستان و دبیرستان را به ترتیب در استان های بلخ (دبیرستان باختر)، کابل (دبیرستان حبیبیه) و قندهار (دبیرستان میرویس هوتکی) به پایان برد. سپس به دانشکده ی ادبیات و علوم انسانی دانشگاه کابل راه یافت. در سال ۱۳۵۲، برای ادامه ی تحصیل به بلغارستان رفت و در سال ۱۳۵۸، از دانشگاه صوفیه، در رشته ی روزنامه نگاری دانشنامه ی دکترا گرفت و در همان سال به کشورش بازگشت.
وی عضو اتحادیه نویسندگان و عضو اتحادیه ژورنالستان جمهوری افغانستان بود. ارغند اولین مدیر مسئول هفته نامه درفش جوانان و همچنین مجله فرهنگی وطن بود. ببرک مدیر مسئول مجله زراعت (دهقان) نیز بوده است. وی در پست ریاست ترویج و تبلیغ وزارت زراعت، آبیاری و مالداری از سال ۱۳۵۹ الی سال ۱۳۷۰ وظیفه اجرا نموده است. وی لقب کارمند شایسته فرهنگ را در دوران ریاست جمهوری داکتر نجیب الله دریافت کرد.
او از مهمترین نویسندههای چپی دههٔ شصت افغان بود که با اندیشهٔ رئالیزم سوسیالیستی مینوشت.
آثار هنری مشهور ببرک ارغند «پهلوان مراد و اسپی که اصیل نبود» و «کفتربازان» است. رمان «پهلوان مراد و اسپی که اصیل نبود» در سال (۱۳۸۶) خورشیدی تجدید چاپ یافت.
آثار داستانی موصوف را به صورت کل میشود به دو بخش جدا نمود: آثار قبل از مهاجرت و آثار بعد از مهاجرت.
آثار قبل از مهاجرت (به اروپا) عبارت اند از:
- مجموعه داستان «دشت الوان»
- مجموعه داستان «دفترچهٔ سرخ»
- مجموعه داستان «مرجان»
- مجموعه داستان «شوراب»
- مجموعه داستان «حق خدا، حق همسایه»
- مجموعه داستان «اندوه» (که اقبال چاپِ مستقل و جداگانه را نیافت و در پاورقی های روزنامهٔ انیس آن زمان باقی ماند)
- مجموعه داستان «راه سرخ»
- نمایشنامه «مردانِ مسلح» (در ستیژ کابل ننداری به نمایش درآمد)
- نمایشنامه «آدمها»
داستانهای کوتاهِ «مردی که حامله بود»، «صبحگاه در خانهٔ قنات»، «کوچههای آتش گرفته» و عدهٔ دیگر از نوشتههای وی در مطبوعات کشور به صورت پراکنده به چاپ رسیدهاند. و عدهای از داستانهای کوتاهش به گونهٔ مثال: «میرزا و دوستش حمزه»، «حافظ من و زمزمه»، «جذامی»، «خواستم پشک داشته باشم» و داستانِ «فیروزه بانو» در گیر و دار حوادث و جنگهای داخلی کشور از میان رفتهاند.
آثاری که در هجرت نوشته است عبارت اند از:
- رمان «پهلوان مراد و اسپی که اصیل نبود»
- رمان «کفتربازان»
- رمان «سفرِ پرندگانِ بی بال»
- رمان «زنی از خوابگاه»
- فیلمنامه «لحظهها»
- رمان «لبخندِ شیطان»
- رمان «خانواده ما»
- مجموعه داستان «مرد یخزده» (گرداوری شده توسط محمد حسین محمدی)
داستانهای کوتاهِ «شهرِ شکسته»، «و سوم این که…»، «سایه»، «آیینه و خنجر»، «کلید هفتم»، «یلدا»، «شراره»، «مرغ آمین» و «سازها و آوازها» که عدهای از این نوشتهها به شیوهٔ ریالیسم جادویی نگارش یافتهاند.
آثارِ استاد ببرک ارغند ،ژرف، همایونی و تأثیر گذار هستند و از زبان نگارشی ساده، روان، زیبا، مستحکم و دلنشین برخودار میباشند. دارای شکل و محتوای عالی و استتیک هستند و سوژه های گزینش کرده اش، جذاب، واقعی، ملموس، عاطفی و انسان محور اند و مهمتر از همه این که با گذشت زمان به تاق نیسان نمیروند.
اهمیت دیگرِ آثار ارزشمندِ این نویسندۀ مجرب در آن است که وی توانسته با کاربرد دقیقِ فن و تکنیک داستان نویسی، – با توجه و آشنایی با افکار، آداب، رسوم و فلکلور، عقاید و سایر ارزشهای ملی و انسانی مردم – در حفظ و انتقال میراث فرهنگی ما به نسلهای بعدی، نقش بسزایی داشته باشد، و ممثل زمینه رشد هویت ملی، استحکام، همبستگی ملی، میهنی و روحیه همدردی درمیان افراد جامعه به ویژه محرومان کشور قرار گیرد.
ارغند از ناگزیری در سال ۱۳۷۰ ترک افغانستان نموده در کشور هلند اقامت گزید. وی به تاریخ ۳۱ مرداد ۱۳۹۸ در اثر بیماری که عاید حالش بود در سن ۷۳ سالگی در هلند درگذشت.