بیراهه نرو آدم شبگرد خودت باش
زودست هنوز آری و برگرد خودت باش
خستهام، گویی بیابان را بهدوشم میکشم
تلخیای تاریخ انسان را به دوشم میکشم
غمت که آمد و یار دل خرابم شد
نشست و مطلع نی نامۀ کتابم شد
غم است روی غم و غم به روی غم اینجا
تو نیستی و به دوش كه سر نهم اینجا
میان این همه آه و فغان، امام جواد
خوش آمدید به دنیایمان، امام جواد
تا که مولانا است آهنگ زبان فارسی
شمس قد افراشت خواهد، سرفشان فارسی
قسمت این بوده که محکوم نگاهت باشم
عاشق شیشه فروش رخ ماهت باشم
این روزگار نحس به مانند یک غم است
هرچه زمانه بر سرم آورد ماتم است
خواست سوی من بیاید کوچه تا بنبست رفت
تاکسیران خستهگیهای مرا دربست رفت
من خستهام به آیه قرآن هرات جان
من خستهام به جان تو از جان هرات جان
دوباره آشفته خوابم امشب که دیدهام دیده خوابِ کابل
خرابم امشب، خرابم امشب، خرابم امشب، خرابِ کابل
دست و آتش و دیوار؛ برق صورت حورا
ماه میشود تکرار، چشمهای شببو را