بریز قند ملیح از سخاوت دهنت
که فارسی سلیس است شیوهی سخنت
بند کن دوباره گذر را، راه شعرهای مرا هم
راه واژگان دری را، معبرِ دعای مرا هم
بی کس! شبی پر گریه بودی، بی امان در برف
دردستِ بادی نابلد، بی خانمان در برف
ما چه میبودیم اگر روزی پریشانی نبود
ما چه میکردیم اگر که اشکِ پنهانی نبود
ای زنده گی صدای مرا تا خدا ببر
روح ترانههای مرا تا خدا ببر
پائیزیم، نشانۀ درد از بهارِ قرن
چون من یكی مباد چنین داغدارِ قرن
باز هم درکنار تو هستم
غم شریک و برار تو هستم
ما نسل استخوان و سرابیم، ای رفیق
تبدارِ داغ نان و شرابیم، ای رفیق
گفته بودم که به همراه تو نان خواهم خورد
رمضان آمد و برنامهیمان برهم خورد
ای باغ در غم تو چه تنها گريستم
کوهم، ز دوری تو چو دريا گريستم
غريبی در پی جنگ است دايم با من ای دنيا
بماند يا غريبی ها بمانم يا من ای دنيا
امشب حكايتى ز گلستانم آرزوست
آب و هوايى ملك عزيزانم آرزوست